وقتی از انسان پرسیده می شود هدف از خلقت تو چیست ؟ با قاطعیتی خاص می گوید : این که معلوم است ، آمده ایم تا به تکامل برسیم . بدون اینکه معرفتی نسبت به آن داشته باشد .
براستی آیا ما ، برای به تکامل رسیدن آفریده شده ایم ؟
نمی توان تکامل را هدف قرار داد ، زیرا تکامل فقط چینش استعدادها می باشد ، همین ؛ یعنی نمی توان این ماشینی را که حاصل فکرها و استعدادها می باشد[1] ، رها ساخت آنهم در برابر راه ها و جهات مختلف ، تازه به اول راه رسیده ای ، تازه فهمیده ای که باید حرکت کنی . حال به کدام سمت ؟
اینجاست که باید در فکر جهت دادن فرد ، به استعداد های تکامل یافته اش[2] باشیم . اگر جهت به سمت معشوق و محبوب واقعی باشد ، شخص « مرشَد » خواهد شد و به « رشد »[3] می رسد ، وگرنه عمری به خسران بگذشته است .
پس رشد ، جهت دادن به ماشینی است که این ماشین ؛ حاصل کشف استعدادها و حس نیاز به رهبر داشتن می باشد .[4]
مربی یعنی تربیت کننده[5] و آن جز آفریدگار انسان نمی تواند باشد ، چون مربی باید به عوامل تربیتی آگاه باشد . دردها را بشناسد و بر درمان ها مسلط باشد و دیگران باید راه و درس تربیت را از او بیاموزند ، و چون دیدار روی حضرت حق میسر نمی باشد و انسان را برای درکش ، تحملی نیست[6] ، خداوند هستی انسانهایی را تربیت می کند « و یذهب عنهم الرجس و یطهرهم تطهیرا »[7] و به وسیله وحی ، آنها را با قانونها و دردها و داروها آشنا می سازد و با نورانیت و پاکی و آگاهی ، بر روحیه ها و طبیعت ها مسلط می نماید و آنها را پیشوا و مربی و آموزگار و مزکی و مطهر خلق می سازد . « یتلو علیهم آیاته و یزکیهم یعلمهم الکتاب و الحکمه »[8] پس مربی ، صاحب فرقان[9] و مُدرک وحی می باشد . [10]
1- آگاه به دردها 2- آگاه به درمان ها 3- آگاه به وضع روحیه ها . [11]
یک مربی ، با تقوی و اطاعت از مربی هستی ، فرقان و راه نفوذ به وادی وحی را بدست می آورد و سپس به ماموریت خود ؛ یعنی تربیت انسان ها می پردازد . با این اوصاف است که می توان پرنده مسافر این عالم را از خطرهای شکست ، یاس ، خستگی ، وازدگی و از دست رفتن نجات داد .
با این اوصاف وجود یک مربی ، در این مسیر پر تلاطم نیاز است . حال این سوال پیش می آید که این مربی چه نقشی را ایفا می کند ؟ آیا خود به گوشه ای می خزد و عاشق را هل می دهد ؟ یا خود بر قله معرفت نشسته است و از فراز آن عاشق را راهنماست ؟ یا نه ، در طول مسیر کنار عاشق می ماند و با هم به هدف می رسند ؟
برای یک عاشق ، وجود مربی حیاتی می باشد ، البته نه هر مربی ، بلکه مربی مفید کسی است که بهترین شیوه را برای تربیت عاشق برگزیند .
نقش یک مربی خوب را در امور زیر می توان خلاصه کرد :
[1] - "الکَمَال: التَّمام الذی تَجَزَّأَ منه أَجزاؤه" لسان العرب، ج11، ص: 598 و تکامل ( باب تفاعل ) یعنی جمع آوری و تقابل داده ها ( اجزاو مقدمه رشد )
[2] - صفایی ، علی ؛ رشد ، ص 26
[3] - « ولقد آتینا ابراهیم رشده من قبل و کنا به عالمین » انبیاء / 51
[4] - "الرُّشْدُ:الصَّلَاحُ وَ هُوَ خِلَافُ الغَىِّ و الضَّلَال- وَ هُوَ إصَابَةُ الصَّوَاب" مصباح المنیر، ص: 227
[5] - "المُرَبِّی[ربو]: مُربّی، تربیت کننده." فرهنگ ابجدى، متن، ص: 804 – ر.ک : لسان العرب، ج14، ص: 307
[6] - "وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمیقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قالَ لَنْ تَرانی وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنینَ " اعراف / 143
[7] - برگرفته از سوره احزاب / 33
[8] - آل عمران / 164
[9] - فرقان یعنی تشخیص حق از باطل ؛ « ولقد آتینا موسی و هارون الفرقان و ضیاء و ذکرا للمتقین » انبیاء / 48
[10] - "ابو اسحاق نحوى گوید: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و شنیدم میفرمود: خداى عز و جل پیغمبرش را بمحبت خود تربیت کرد و سپس فرمود: «تو داراى خلق عظیمى هستى » "قلم/4 " و آنگاه باو واگذار کرد و فرمود «هر چه را پیغمبر براى شما آورد بگیرید؛ و از هر چه منعتان کند باز ایستید » "حشر/7 " اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج2، ص:2
[11] - "... بر مربّى و سازنده دیگران واجب است که از دشواریهاى زندگى افراد کاملا آگاه باشد..." الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج5، ص: 478(ذیل حدیث امام موسی کاظم (ع))
[12] - جبرها دو دسته اند : 1- بیرونی : جبر تاریخ ، محیط ، وراثت ، طبیعت 2- درونی : غریزه ، فکر ، عقل
[13] - مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج17 586
[14] - صفایی ، علی ؛ مسؤولیت و سازندگی ، ص 52
عشاق کوی بیت المعمور برای رسیدن به وادی رشد[1] ، به تربیت صحیح نیاز دارند و برای تربیت صحیح به مربی شایسته . مربیان و هادیان گوناگونی وجود دارند تا در طول مسیر ، همدم این عشاق باشند . یکی از این هادیان شایسته ، شهداء می باشند که چون خود مسافران ره صد ساله به یک شب بوده اند ، می توانند چون خود را تربیت کنند .
بهطور کلى شهید حماسه آفرین است ؛ چرا که یکى از اصول تربیت ، ایجاد حماسه در روح افراد می باشد ، البته حماسه الهى نه نژادى و ملى ، یعنى حماسهاى نسبت به خیر و نیکى ، نسبت به سنن سالم اجتماع . " وَ انْ کانَ الّا فَلْیَکُنْ تَعَصُّبُکُمْ فى مَحامِدِ الْخِصالِ[2] " . [3]
شهادت حقیقى، شهادتى است که حضور شهید ، در خویش ، در هستى و در جامعه را داشته باشد و بتواند زندگىها را بارور کند و دو فرزند ساختن و سوختن را از خود به جاى بگذارد ؛ ساختن مهرههایى براى سرزمین زیتون و سوختن آدمهایى از تبار جنون باروت .[4]معلوم است که چنین موجودی حاصل تربیت صحیح الهی است . خود می سوزد و می سازد . شهید با منش خود ، رانشی در مسیر راکد و عادت زده عشاق ایجاد می کند که حاصل آن رسیدن به عرش الهی ؛ یعنی عشق الهی ؛ یعنی رضای حضرت حق می باشد .[5]
و این حماسه حضور است که شهید را جاودانه ساخته است ، آنهم در طول تاریخ تمدن اسلامی ، بلکه بالاتر در دوران مقدماتی تشکیل این تمدن ؛ یعنی عصر انبیاء . [6]
بزرگترین خاصیت شهید حماسهآفرینى اوست. در ملتهایى که روح حماسه، مخصوصاً حماسه الهى مىمیرد بزرگترین خاصیت شهید این است که آن حماسه مرده را از نو زنده مىکند . بخاطر این است که اسلام همیشه نیازمند به شهید است ، چون همیشه نیازمند به حماسهآفرینى است ، حماسهها و آفرینشهاى نو به نو .[9]
شفاعت شهدا ، شفاعت هدایت است ؛ ظهور و تجسم حقایقى است که در دنیا وقوع یافته است . بعد از انبیا و اوصیا و علمایى که پیرو واقعى آنها بودند ، شهدا هستند که گروه گروه مردم را از ظلمات گمراهى نجات داده و به شاهراه روشن هدایت رساندهاند .[10]
منطق شهید یعنی منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه براى احیاى جامعه ، منطق سوختن و روشن کردن .[11] شهید با نمایش زندگی عملی خود ، بزرگترین منطق عالم را به اثبات می رساند ؛ منطق عمل ، در سایه علم و عقل .
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما[12]
یکی از ضابطه هایی که صحت آن زیر سوال نمی رود ، ضابطه اثر پذیری از محبوب می باشد . اگر شهید محبوب انسان گردد[13] ، البته محبوب حقیقی ، قطعا تغییراتی در زندگی وی بوجود خواهد آمد . دیگر دغدغه های وی به تکامل رسیدن و اجرای عدالت و تدین و ... نیست ! بلکه بزرگترین دغدغه وی رسیدن به رضای الهی خواهد شد آنهم باخلوص و تذکیه روح و روان ، در سایه خدمت به ما سوی الله [14]. کسی که محبوبش شهید باشد خصوصیات شهید در او متجلی خواهد شد ، خصوصیاتی که مبدایی برای رویش دیگران خواهد شد .
شهید ناخدای کشتی ای است که اجزای آن را استعدادها و قابلیتهای درونی تشکیل دادهاند . کشتیای با دیده بانی توانا ، اعضایی مصمم ، ناخدایی مجرب و از همه مهمتر هدفی مقدس ( رسیدن به ساحل نجات یعنی رضای الهی ) ؛ عقل ، اعضای جسمانی ، نیروهای درونی ، غرایز الهی موجود و دهها یا شاید صدها نیروی دیگر[15] ، همه وهمه ، منظم و منضبط به سوی کرانه نجات و به صدا در آوردن ناقوس حشمت الهی در حرکت اند ، حرکتی نورانی ، الهی و لایتناهی .
سید الشهداء نمونه بارز هدایت و تصرف در جهت دهی به استعدادهای انسانی است که در طول تاریخ شاهد عینی آن را زیاد می بینیم . شهدای جنگ تحمیلی کشورمان نیز با لبیک به ندای مرشدی از تبار خمین ، در مسیر سوختن و ساختن افتادند و هر از گاهی شاهد هدایت های آشکار و نهان آنها هستیم .[16]
منزل عشق از جهانی دیگرست مرد عاشق را نشانی دیگرست
برسر بازار سربازان عشق زیر هر داری جوانی دیگرست[17]
این مسیر را کوشش و جوشش نیاز است ؛ کوشش از ما ، کشش از آن هادیان بی هیاهو .
[1] - "و إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الرُّشْد" اعراف/146- ر.ک : جن/2
[2] - نهج البلاغة، ص: 295 - نهج البلاغة - ترجمه دشتى ، ص : 393
[3] - مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ، ج17 ص : 629
[4] - صفایی ، علی ؛ ذهنیت و زاویه دید، ص: 120
[5] - ر.ک : احتجاج-ترجمه جعفرى، ج1، ص: 535 - نصایح، ص: 121 - درخشان پرتوى از اصول کافى، ج4، ص: 417 - ارمغان شهید، ص: 8
[6] - "وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُون " البقرة/ 154 - آلعمران/169
[7] - مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ، ج17 ، ص 445
[8] - از بیان شارح مصباح الشریعة (علامه مصطفوى، حسن ) چنین استفاده می شود . ر.ک : مصباح الشریعة / ترجمه مصطفوى ص: 453 ذیل حدیث امام صادق ( ع )
[9] - الصحیفة السجادیة / ترجمه آیتى، ص: 179 ، ذیل نیایش بیست و هفتم (درباره مرزبانان) – ر.ک : الکافی (ط دارالحدیث)، ج3، ص: 130 ذیل بَابُ صِفَةِ الْإِیمَان و بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج97، ص: 43 ذیل باب (5) العهد و الأمان و شبهه
[10] - مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ، ج17 ، ص 445 - ر.ک : نهج البلاغه / ترجمه انصاریان، ص: 175 ذیل خطبه 86
[11] - مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ، ج17 ، ص : 578
[12] - حافظ
[13] - محبوبیت شهید در طول محبوبیت الهی می باشد و با آن منافاتی ندارد .
[14] - اشاره به سفر نهایی عرفانی انسان یعنی سیر من الخلق بالحق الی الحق بالحق
[15] - "لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها" بقره/233و286 – انعام152 - اعراف/42 – مومنون/62
[16] - بعلت ایجاد اطاله کلام از بیان خاطرات و مصادیق معذوریم ، می توانید به کتابهای "سلام بر ابراهیم"از گروه فرهنگی ابراهیم هادی ، مجموعه فرهنگ جبهه ، مجموعه "کرامات شهدا" از ابراهیم رستمی و...
[17] - سعدی(کلیات سعدی)
وقتی انسان در چرخه نظام هستی قرار می گیرد با چالش های جدی روبرو می شود که نحوه برخورد او با این چالش ها مسیر چندین ساله زندگی او را مشخص می کند . یکی از اساسی ترین چالش ها ؛ علت آمدن و بودن در این جهان می باشد .[1]
از نظر شریعت مقدس اسلام ، برای فهم و درک این سوال و چالش ، بایستی قابلیت و ظرفیت خود را تا حد خاصی افزیش دهد که حداقل آن ، علم به اصول دین می باشد . [2]
بررسی مصادیق عالمان به اصول دین ، چون فانوسی پرنور ، به انسان کمک می کند تا ناقوس موفقیت را به صدا در آورد . یکی از این عالمان ، شهدا می باشند که با فهم و درک توحید و نبوت به عدالت رسیدند و با ذوب شدن در امامت و ولایت راهی معاد شدند تا برسر سفره پر نعمت الهی بنشینند [3]و با نظر لطف الهی هادیان کوی دوست شوند . شهدا با آموزش جاودانه شدن ، حماسه آفرینی ، هدایت گری و سوختن از برای ساختن ، قابلیت مسافران مشتاق را افزایش می دهند و در بحران ها به او گرا و جهت می دهند تا وی سپهر حشمت الهی گردد . استعداد هایش را دریابد و با جهت دهی مناسب ، به چالش " برای چه بودن ؟ " خاتمه دهد .
مطالعه زندگی شهدا و بکارگیری منش و اخلاق آنها در زندگی عملی ، قابلیت درک و فهم عمیق انسان را بالا می برد .
شهید عاشق است و عاشق می آفریند ، در جهت برتر است و به جهت برتر دعوت می کند ؛ و این یعنی :
شهید مربی رشد .
بهار93
جواد حاجی اکبری 09366093303
فلسفى، محمد تقى ، الحدیت- روایات تربیتى ، ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1368 ش
جنتى، احمد ، تحف العقول- ترجمه جنتى ، ناشر: مؤسسه امیر کبیر، 1382 ش
کرمى، على ؛ در سوگ امیر آزادى- گویاترین تاریخ کربلا ، ناشر: نشر حاذق1380 ش
حسینى همدانى، سید محمد ؛ درخشان پرتوى از اصول کافى ، ناشر: چاپخانه علمیه قم 1363 ش
میر باقرى ، سید ابراهیم ؛ مکارم الأخلاق- ترجمه میر باقرى ، ناشر: فراهانى1365 ش
اخوان حکیمى- احمد آرام ، الحیاة با ترجمه احمد آرام ، ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامى1380 ش
جعفرى ، بهراد ؛ تحف العقول- ترجمه جعفرى ، ناشر: اسلامیه 1380 ش
صفایی ، علی ؛ مسؤولیت و سازندگی
صفایی ، علی ؛ رشد
صفایی ، علی ؛ ذهنیت و زاویه دید
مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ، ج17
[1] - تحف العقول-ترجمه جعفرى، ص: 333 ذیل حدیث امام صادق (ع) –ر.ک : نهج البلاغة-ترجمه دشتى، ص: 521 ذیل نامه 31
[2] - تحف العقول-ترجمه جنتى، متن، ص: 49 ذیل سفارشهاى پیغمبر (ص) به معاذ بن جبل – رک : مصباح الشریعة-ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص: 420
[3] - آل عمران/169
راهنمای درج تصویر در وبلاگ
یکی از مواردی که مورد نیاز بسیاری از وبلاگ نویسان است درج تصویر در وبلاگ است. در بلاگفا این امکان وجود دارد که هنگام تایپ متن با استفاده از امکانات ویرایشگر متن بلاگفا براحتی با تایپ آدرس تصویر را درج و حتی نحوه و جای نمایش آنرا میان متن تعیین کنید .
برای درج تصاویر برای مطالب خود در وبلاگ نیاز دارید تا تصویر را در فضای وب قرار دهید برای اینکار اگر تصویر از قبل در اینترنت وجود داشته مثل تصاویر خبری میتوانید با پیدا کردن آدرس اینترنتی تصویر (معمولا با زدن دکمه سمت راست ماوس بر روی تصویر و انتخاب Properties) و قرار دادن آن در بخش آدرس تصویر در ویرایشگر مطالب بلاگفا از آن تصویر در وبلاگ خود استفاده کنید.
برای درج تصاویری که در کامپیوتر خود دارید و یا نمی خواهید از آدرس اصلی آن استفاده کنید می بایست آنرا در فضای وب قرار دهید و سپس آدرس آنرا در بخش درج تصویر ویرایشگر تصاویر بلاگفا قرار دهید.روشی ساده برای قراردادن تصاویر استفاده از سایتهای ارائه فضای (Host) رایگان هستند . کار با برخی از این سایتها بسیار ساده است و تنها کافیست در صفحه مربوط در آن سایت تصویر مورد نظر خود را با زدن دکمه (Browse) انتخاب کنید و سپس دکمه ای تایید یا Upload را بزنید بعد از مدتی کوتاهی تصویر در آن وب سایت قرار گرفته و آدرس آن در اختیار شما قرار می گیرد.حال کافیست آدرس تصویر را در ویرایشگر متن بلاگفا وارد کنید.برخی از این سایتها نیز نیار به ثبت نام دارند و معمولا فضای مشخصی را در اختیارتان قرار میدهند مزیت استفاده از این سایتها با وجود پیچیدگی اولیه مدیرت کامل بر فایلهاست بطوریکه حذف یا جایگزین کردن تصاویر امکان پذیر است.
در ادامه برخی از سایتهای ارائه کننده فضای رایگان برای درج تصاویر معرفی شده است . موارد ابتدای فهرست نیازی به ثبت نام نداشته و استفاده از آنها ساده تر است.
لازم به ذکر است که بلاگفا مسئولیتی در برابر ادامه یا کیفیت خدمات این سایتها نداشته تنها به برای راحتی کاربران پیشنهاد شده اند همچنین مناسب است که کاربران همیشه یک نسخه از تصاویر وبلاگ خود را در کامپیوتر خود ذخیره کنند تا در صورت ایجاد مشکلات احتمالی امکان استقرار آنها در سایتهای دیگر وجود داشته باشد
http://tinypic.com/
http://www.hostedpictures.com/
http://xs.to/
http://www.theimagehosting.com/
http://www.imagehosting.us/
http://www.mooload.com/
http://www.photoamp.com/
http://www.fotosrv.com/
http://filehost.to/
http://www.photohosting.info/
http://www.rapidupload.com/
http://www.sendmefile.com/
http://www.picvista.com/
http://www.myimageshost.net/
http://www.ripway.com/
http://www.sharemation.com/
http://www.imagecave.com/
http://www.imagecraze.com/
http://www.picturehosting.org/
http://www.MyImageHosting.com/
http://www.freefotofile.com/
http://upload.fotofects.com/
قسمت چهارم
به عقیده استاد با شرایطى که براى ایران پیش آمده بیش از هر چیز این جامعه از درون پوک شده. ایرانى به یک رهبر نیاز دارد؛ رهبرى مدیر و قدرتمند که چشمش به توان داخلى باشد و نه به قدرت دشمن و قدرت خود را در اتکاء به نیروهاى آگاه و با شخصیت و به وحدت رسیده داخلى معطوف کند و نه به قدرتهاى خارجى اما او به خوبى مىداند که وجود رهبر به تنهایى کافى نیست بلکه رهبر باید با دو عنصر مهم همراه شود اول آن که براى تغییر وضعیت موجود طرح و برنامه جایگزین داشته باشد و دوم نیز براى اجراى طرح خود باید عِده و عُده فراهم کند هم باید نیروها و نفرات کارآمد داشته باشد تا جریان طرحهاى او و جایگزینان لایق خود او باشند و هم امکاناتى که بتواند با آنها بر دشمن فائق آید. در پایان راحتتر مىتوان گفت که خواننده در این نوشته بیش از آن که با تاریخ معاصر ایران آشنا شود به زاویه دیدى مىرسد که هم بتواند شرایط یک کشور را اعم از داخلى و خارجى بهتر تصویر کند و هم معیارى داشته باشد تا بداند که براى تحول در یک جامعه چه نیازمندىهایى دارد و باید چه کند؟
قسمت سوم
در این نوشته استاد تلاش مىکند تا معیارهایى براى نقادى عملکردها ارایه کند. در واقع مىتوان ادعا کرد که این نوشته بیشتر به دنبال آن است که معیارهایى را براى نقادى عملکردها در طول تاریخ ارایه کند همانطور که مىتوانیم این نوشته را روش نقد رهبران تاریخ معاصر ایران بدانیم. با این معیار که «ما باید حق را از حق و براى حق بخواهیم و اینقدر بیدار باشیم که حق ما طعمه باطل نگردد و قدرتهاى استعمارى از آن تغذیه نکنند»، فعالیتهاى اصلاحى سید جمال و دیگر روشنفکران اصلاح طلب را نقادى مىکنند و اینکه تنها نیت پاک داشتن کافى نیست بلکه باید پیش از خراب کردن، وسائل آباد کردن را در دست داشت، با داشتن نیروهاى خارجى و نفرات احساساتى و ... نتیجه به کام انگلیس است و تجزیه عثمانى و استعمار ایران. ایشان موضع سید جمال و مجاهدین شیعى را در این مىدانند که هدف خود را در نقشه دشمن مىجستند و با پاى او مقصد خود را مىطلبیدند در حالى که قرآن آنها را پیش از این از تکیه کردن بر دشمن بر حذر داشته بود. اینکه «براى مبارزه، به نیروى انسانى نیازمندیم و براى تهیه نیرو باید به افراد آگاهى و شخصیت داد و سپس این شخصیتهاى آگاه را به وحدت رسانید» معیار دیگرى است که مطرح مىکنند و براى به وحدت رساندن و شخصیت دادن نیز باید آنان را با هدفهاى کلان و بزرگ حکومت دینى آشنا کرد. علاوه بر نیروى انسانى، براى مبارزه به نیرو و مهمات نیاز است که باید آن را مبارزان خود تهیه کند نه این که از دشمن وام بگیرد، اتکاء باید به قدرت داخلى باشدامیر کبیر با تمامى امکاناتى که در کشور فراهم کرده بود و حتى با وجود سازمان جاسوسى دقیق و ریشه دار، از این امر غافل بود که نه توجهى به آینده داشت و براى خود همفکر و همدستى تهیه کرده بود و نه اعتنایى به نفود دشمن در داخل ایران و حتى در داخل کاخ داشت و این دو غفلت باعث شد که او شکست بخورد و این نه از قدرت دشمن که از ضعف امیر بود.
یک رهبر انقلابى باید براى حرکت خود طرحى داشته باشد تا بداند در هر حادثهاى چه مىخواهد و چگونه باید آن را اجرا کند و نقشه کار براى اهداف خود را داشته باشد تا در نقشه دیگران واقع نشود و بعد از تخریب وضعیت موجود بداند که به عنوان طرح بدیل و جایگزین چه چیزى را مىخواهد جایگزین وضع فعلى کند تا دیگران به جاى او طرح ندهند و او را تبدیل به نردبانى براى رسیدن به اهداف خود نکنند. ایشان با دادن چنین معیارهایى مجموعه حرکتهاى شکل گرفته در دوران رضاخان، بعد از جنگ جهانى دوم، رقابت نیروهاى استعمارى و چگونگى ورود آمریکا به ایران، حرکت ضد انگلیسى مصدق، ورود کمونیزم به ایران و حتى جریان اصلاحات راضى و مبارزات روحانیت و شکلگیرى مجاهدین و فدائیان خلق را مورد بررسى قرار مىدهد و در انتها از تبدیل حرکتهاى استعمارى به شکلهاى جدید (امپریالیسم) و طرحهاى نوى امپریالیستى در ایران سخن مىگوید.
قسمت دوم
آنچه که این نوشته را از کتابهاى تاریخ معاصر و یا نقد و بررسى تاریخ معاصر ایران جدا مىکند این است که ایشان هیچ تلاشى ندارند که اطلاعاتى از زوایاى تاریک و پنهان تاریخ معاصر به خواننده بدهند، حتى ایشان تلاشى هم ندارند تا برداشت یک تاریخ نویس را در فهم یک حادثه تاریخى مثل مشروطه یا نهضت نفت و با حوادث کوچک و بزرگ دیگر تاریخ معاصر ایران را مورد نقادى قرار دهند آنگونه که جریانهاى مختلف فکرى و سیاسى علیه یکدیگر انجام مىدهند و یک شخصیت تاریخى را سمبل وابستگى و خیانت و دیگرى همو را سمبل مقاومت و مبارزه مىشناسند، لذا خواننده اصلًا نباید انتظار آن را داشته باشد که اطلاعات ناشنیدهاى از حوادث تاریخ معاصر به دست آورد.