بسم الله الرحمن الرحیم
( نقش شهید در جهت دهی به استعدادهای برتر انسانی )
با حمد و سپاس خدای متعال ، در این تحقیق یکی از مسیرهای سلوکی انسان به عرش الهی را پردازش می کنیم ، البته با نگاهی خاص ؛ از نگاه هدف خلقت انسان ، این که انسان با این استعدادها و ظرفیت های درونی بیشماری که دارد برای چه چیزی آفریده شد ؟ برای ابراز شهوتش یا بروز احساساتش ؟ برای بدبختی و سرافکندگی یا شرافت و برازندگی ؟ برای نمایش حیوانیتش یا ظهور جلوه های الهیش ؟ و یا اهداف دیگر ؟ در این وانفسای کنونی اگر کسی در پی حقیقت نباشد با امواج غفلت ربوده خواهد شد و به حاشیه این دنیای پست برده می شود[1] و پس از مدتی زندگی ، فریاد وانفسا سر می دهد که این مسیر من چه مسیری است ؟ به کجا می روم ؟ این شخص یا به پوچی می رسد و بیهودگی یا به سرافکندگی و بی تفاوتی .
شایسته است که در این اندک مدت زندگی ، کمی چشمها را باز کنیم و با دقت مسیر زندگی خویش را انتخاب کنیم . به سر منزل مقصود برسیم و دیگران را نیز برسانیم . آنچه می خوانید بیاناتی از دو شخصیت شهید مطهری و حجه الاسلام علی صفایی است که با روش توصیفی – تحلیلی گرد آوری شده است . امیدواریم که خدای متعال این زحمت ناچیز را قبول بفرماید .
انسان و مذهب دو عنصر حساس هستی اند[2] که با نبود یکی ، رسیدن به مقصد سخت مشکل می شود . این هر دو ، پرواز خود را از وادی تفکر شروع می کنند[3] و بر عرش کبریایی حضرت حق می نشینند .
برای این سیمرغ الهی ، در این مسیر ناهموار و پر از خطر ( کوچیدن از فرش و وصال به عرش ) ، هادیانی نیاز است تا او را از گزند صیادان ، آگاه و آنجا که خستگی بر او عارض شد ، با جرعه ای از معارف او را سر زنده کنند و اگر طوفان غم و اندوه ، یاس و ناامیدی وزیدن گرفت ، او را در پناه خود ، به یاد هدف بیاندازند .[4]
این ها همان ستاره های دنباله دار[5] و درخشانی اند که مریدان را به مقصد نهایی ؛ یعنی عشق الهی راهنمایی می کنند ، نه اینکه فقط بگویند : بروید ، نه ، خود رفته اند ، تلخی و شیرینی حادثه ها و بحرانها را چشیده اند و بعد برای دستگیری بازگشته اند . و این همان نشان پر افتخار هدایت است که به آنها هدیه داده شده است .
خود می سوزند و مریدان را جهت می دهند . با سوختن جان می گیرند و بر مریدان می افزایند .
از مصادیق این هادیان "شهید" می باشد ؛ ستاره ای درخشان و بهترین ترجمان هدایت[6] ، که شیوه پرواز بسوی هدف را آموزش می دهد و در این وانفسای کنونی در کنار مریدان و مشتاقان می ماند و فکرها ، ملاک ها و سنجش های او را ارزیابی می کند .شهید ، این همه افتخار را از مربی جهان هستی ؛ یعنی خدای متعال کسب نموده است . براستی شهدا چه کرده اند که شایسته این مقام شده اند ؟ بر ما لازم است تا آنها را بیشتر بشناسیم و شیوه هدایتشان را در یابیم تا از این ستارگان پر فروغ بهتر استفاده کنیم . باید بفهمیم که رمز موفقیت شهدا چیست و در پی بدست آوردن آن باشیم .
شهید یکی از اسماء الهی است و تنها انسان هایی که خود را در مسیر کهکشان راه معرفت قرار می دهند ، مفتخر به کسب این مقام می شوند .
« شهید » و « شهادت » بمعنی گواه و حاضر بودن است[7] ، به کسى شهید گفته مىشود که در یک راه مقدس و براى هدفى مقدس جان خود را از دست بدهد . [8]
اگر کسى با مفاهیم اسلامى آشنا باشد می فهمد که هالهاى از نور این کلمه را فرا گرفته است . این کلمه در همه عرفها توأم با قداست و عظمت است ، چیزى که هست معیارها و ملاکها متفاوت است.
در وصف این واژه همین بس که در اسلام ، وقتى مىخواهند مقام کسى یا کارى را بالا ببرند مىگویند مقام فلان شخص برابر است با مقام شهید و یا فلان کار ، اجرش برابر است با اجر شهید .[9]
[1] - قال علىّ علیه السّلام: "ان کنتم للنّجاة طالبین فارفضوا الغفلة و اللّهو و الزموا الجهاد و الجدّ " ؛ اگر طالب نجات و رستگارى هستید بىخبرى و غفلت را ترک گوئید و پیوسته ملازم کوشش و مجاهده باشید . فلسفی ، محمد تقی ؛ الحدیت-روایات تربیتى، ج2، ص: 346
[2] - "... تا انسان دین خود را نشناسد، در زندگى میانهروى پیش نگیرد، بر مصیبتها صبر ننماید، آن تلخى که از برادران بیند گوارا نشمارد، مردانگیش به کمال نرسد..." ، تحف العقول-ترجمه جنتى، ص: 348 و ر.ک : شگفتیهاى آفرینش-ترجمه توحید مفضل، ص: 77 و الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج1، ص: 119 و ...
[3] - صفایی ، علی ؛ مسؤولیت و سازندگی ، ص 14
[4] - نویسنده « کمال الدین » ذیل آیه 7 سوره رعد ( ... َ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ ) می فرمایند : "نیازمندى ما به هدایتکننده دائمى و ثابت است و تا انقضاى دنیا و زوال تکلیف و امر و نهى پا برجاست و آن هادى نباید چون ما باشد که خود محتاج مقوّم و مؤدّب و هادى باشد و نباید در علوم شریعت و مصالح دین و دنیا نیازمند مخلوقى چون ما باشد بلکه مقوّم و هادى او خداى تعالى است ..." ، کمال الدین-ترجمه پهلوان، ج2، ص: 573
[5] - یعنی تحت هر شرایطی با شخص همراه هستند .
[6] - "پروردگارا! باران مهر و رحمت خود را بر حسین شهید، فرزند شهید، پیشواى هدایت و فرزند پیشواى هدایت، صدّیق امّت و فرزند صدّیق امّت، هماره نثار ساز..." کرمى، على ؛ در سوگ امیر آزادى-گویاترین تاریخ کربلا، ص: 388 - ر.ک : کامل الزیارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 955 ذیل " دنباله زیارت جامعه دوّم" – ونیز، درخشان پرتوى از اصول کافى، ج4، ص: 417
[7] - شهید: من أَسماء الله عز و جل - الحاضر ، لسان العرب، ج3، ص: 239 و النهایة، ج2، ص: 513
[8] - مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ، ج17 ، ص 445
[9]- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج24، ص: 444– مثلا "زنى پرسید یا رسول اللَّه براى زن جهاد نیست؟ فرمود چرا، زن از وقت حامله شدن تا زاییدن و تا بچه را از شیر گرفتن ثواب مجاهد در راه خدا را دارد، و اگر در این بین بمیرد مقام شهید را دارد." مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى، ج1، ص: 448