آیتالله میرباقری:
«بعضی میگویند مجالس عزا را از عاشورا باید شروع کرد در حالی که میبینید ایامِ هیجان، همین دهه اول است. علتش این است که ?? این ایام، ایامی است که نسیمی از محرمِ سید الشهدا(ع) به عالم دنیا می وزد. علتش این است که این ایام، ایامی است که امام زمان(عج) عزادار هستند.
طبق روایات وقتی محرم شروع می شد دیگر کسی لبخند بر لبان ائمه(ع) نمیدید و روز عاشورا، روز اوج حزن و اندوه آنها بود. با آغاز محرم، دیگر لبخند بر لبان امام زمان(عج) نمیآید؛ لذا در این ایام، عالم متحول است و مومنین متحول هستند.
رزق بکاء و زیارت و شفاعت و خونخواهی سیدالشهدا(ع)، رزق برائت از دشمنان ایشان، رزق آمادگی جهت حضور در لشکر امام زمان(ع)، رزقهایی هستند که موسم تقسیمشان ایام محرم است. در وقت دیگر این روزیهای الهی به راحتی در دسترس نیستند؛ لذا ?? باید مترصد باشیم رزقهای مخصوص محرم را از دست ندهیم. اگر این دهه را از دست بدهیم خیلی از رزق ها دیگر تا محرم بعدی در دسترس نخواهند بود». (محرم1435)
آیتالله میرباقری:
«حضرت امام(ره) #دفاع_مقدس را جنگی ویرانگر و خانمانسوز نمیدانستند!
جنگی که برای احیای هویت تمدنی اسلام و فروپاشی بتپرستی مدرن است _ هر چند خسارت دارد _امّا یک مبارزه? کاملاً مقدس است که خاصیت اول آن، پرورش روحی اجتماعی است. یک انسان عارف وقتی تعبیر می کند که «بعضی از این بسیجیهای ما یک شبه ره صدساله را رفتند» معنایش این است که این راه را مسیر میانبری به سمت خدای متعال میدانند؛ لذا در آخر هم دعا میکنند که خدا این درب شهادت را به روی جامعه ما نبندد و پذیرش قطعنامه، به معنای بسته شدن این درب نباشد.
امام(ره) دفاع مقدس را یک موهبت الهی میدانستند که یک اثرش پرورش انسانهای موحد و عارفمسلک و شهادتطلبی است که حاضر بودند همه چیز خودشان را با خدا سودا کنند. چیزی که سالها ریاضت عرفانی میخواهد، امام(ره) در این جنگ به صورت انبوه و اجتماعی تولید کردند.
ایشان دفاع مقدس را یک کارخانه انسانپروری میدانستند و امکاناتی که از دست میرود را طبیعی میدیدند. همانگونه که ایمان و تولد یک انسان، نیاز به یک آسیبهای مقدماتی دارد، تولد جدید بشریت و احیای حیات طیبه در بشر و ایجاد حیات معنوی هم نیاز به این دارد که شما از یک پالایش هایی عبور کنید. لذا امام(ره) از این ناحیه هم خیلی نگران نبودند و میفرمودند ما تا آخرین منزل، تا آخرین نفر و تا آخرین قطره خون ایستادهایم.
ما اگر حتی محاسبه اقتصادی کنیم، از منظر امام(ره) کار دقیقاً درستی می کنیم؛ چون موازنه قدرت را تغییر می دهیم. وقتی موازنه قدرت تغییر کرد ما منابع اقتصادی را از نو تأمین میکنیم...». (تابستان 85)
سیدالشهداء
??معنای «سیدالشهدا» فقط بزرگِ شهدای کربلا نیست؛ زیرا این مقام برای امام حسین علیه السلام بسیار کوچک است؛ بلکه آن حضرت سیّد و بزرگ همهی انبیا و خلفایی است که در گذشته به شهادت رسیده اند و نیز سید همهی شهیدان غیرمعصوم گذشته و آینده است؛ چنان که حضرت زهراء (سلام الله علیها) سیدهی زنان گذشته و آینده است.
??از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده: حضرت امام حسین علیه السلام و برادر گرامی او، امام حسن علیه السلام بزرگ جوانان بهشت هستند؛ «الحسن و الحسین سیّدا شباب أهل الجنّة»
همهی انبیا، اولیا، صالحان، صدیقان و شهیدان در بهشت جوان هستند نه پیر، و این دو امام هُمام (علیهماالسلام) بزرگِ آنان هستند. این روایت نشان می دهد که امام حسین سیّد و بزرگ همهی شهیدان عالم است و این مقام به برکت همراهی ایشان با حقیقت قرآن کریم است که مهیمن بر دیگر کتاب های آسمانی است؛ یعنی:
1. حقیقت عترت همتای حقیقت قرآن است.
2. حقیقت قرآن، گذشته از تصدیقِ صحایف سابق، مهیمن بر آن هاست.
3. هر پیامبری همتای کتاب آسمانی خویش است.
4. وقتی قرآن بر کتاب های وحیانی سلف مهیمن است، عترت نیز که همتای قرآن کریم است، مهیمن بر رجال بزرگ الهی گذشته است.
??{ #شکوفایی_عقل_در_پرتو_نهصت_حسینی ص207}
تعزیت برای امام حسین یا تسلیت برای خود؟!
??براساس نقلی معروف از حضرت سکینه علیه السلام بالای بدن مطهّر #امام_حسین علیه السلام، ایشان به این اصل کلی سفارش کردند که هر حادثهی تلخی پیش آمد کرد، آن را بهانه کنید و برای من اشک بریزید: «أو سمعتم بغریب أو شهید فاندبونى» ؛ «هرگاه داستان غریب یا شهیدی را شنیدید، برای مظلومیت من گریه کنید»؛
??بنابراین، اصل کلی این است که هر حادثهی تلخ و ناگواری را باید بهانه کرد و برای سالار شهیدان اشک ریخت؛ نه آن که افراد داغدیده برای تسکین عواطف و احساسات خود آن حضرت علیه السلام را بهانه کنند و برای التیام زخم خویش اشک بریزند و ندبه نمایند و بین این دو گونه عزاداری فرق وافر است؛ زیرا محصول یکی تعزیت برای حضرت امام حسین (علیه السلام) است و نتیجهی دیگری تسلیت برای خود؛ هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعهی جانسوز کربلا هم بی اثر نباشد.
??وجود مبارک سیدالشهداء علیه السلام فرمودند: «أنا قتیل العبرة؛ یعنی من که به هدف اِحیای حق و اِمحای باطل کشته شدم، باید عَبَرات داشته باشم؛ به طوری که چشمان علاقه مندان به سالار شهیدان پر از اشک شود و آن اشکْ فراوان از شبکهی چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور کند تا عَبَرات بشود. این سنّت حسنه، آثار فراوانی دارد، از جمله این که محبت اهل بیت در قلب شیعیان حضور پیدا می کند؛ آنگاه دوست امامان معصوم هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمی کند؛ زیرا رهبری جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداری قلب را محبت به عهده می گیرد و دلِ دوستان حسین بن علی (علیه السلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقیم رهنمود می شود.
??{ #شکوفایی_عقل_در_پرتو_نهصت_حسینی ص235}
استعانت از خدا در برابر توطئه
??قرآن کریم درباره، استعانت یوسف صدیق از خدا در برابر توطئه زن عزیز مصر می فرماید: (و راودته التی هو فی بیتها عن نفسه وغلّقت الأبواب و قالت هیت لک قال معاذ الله)، زن عزیز مصر همه زمینه ها را برای کامجویی فراهم کرده بود. همه درها را محکم بسته بود تا یوسف نتواند فرار کند و کسی هم نتواند وارد بشود. آنگاه به یوسف صدیق علیه السلام پیشنهاد اطفای غریزه داد: برای تو آماده ام. در این صحنه یوسف علیه السلام می گوید: (معاذ الله)؛ یعنی خدا پناهگاه است. این (معاذ الله) نظیر (والله المستعان) است.
??یک موحد کامل وقتی در توحید به مرحله فنا رسید نمی گوید: من از خدا کمک می گیرم، بلکه می گوید: خدا مستعان است. دراین جا یوسف علیه السلام هم که وارث همان توحید است، «من» را نمی بیند، از این رو نمی گوید: «انی اعوذ بالرحمن»، چنانکه مریم علیها السلام می گوید: (إنی أعوذ بالرَّحمن منک ان کنت تقیا)؛ من به خدا پناه می برم.
??این انسان کامل که در بحبوبه آزمون الهی است و پیشنهاد سهل الوصول اطفای نایره غریزه را دریافت می کند چون غرق در توحید است، نمی گوید من به خدا پناه می برم، بلکه می گوید: (معاذ الله). اوّل خدا را می بیند بعد می گوید:(إنه ربی أحسن مثوای إنه لایفلح الظالمون)
??{ #سیره_پیامبران_در_قرآن جلد7 صفحه51}
شعر طنز دکتر عباس احمدی شاعر طنزپرداز کشوری در وصف حال و روز اردکان، که در همایش «چالش آب و خاک در صنایع پر آبخواه» خواندند
که گفته نصف دنیا اصفهان است
عزیزم اردکان نصف جهان است
برای اینکه اینجا یوز دارد
به پشت گردهاش یک قوز دارد
سیاهکوه مامن گرگ و جبیر است
ولی افسوس رو به مرگ و میر است
اگر چه صنعتش پرآبخواه است
ولیکن زیرک و آب زیرِکاه است
هوای شهر پر گرد و غبار است
مدیرش نیز مشغول شعار است
اگر ششها پر سرب و سیلیس است
همه زیر سر آن انگلیس است
خدا را شکر آب شهر شور است
لذا چشم حسودان نیز کور است
به لطف خاتم و آقای تابش
ندارد این محیط زیست ارزش
محیط زیست را ول کن برادر
برو فکر تراول کن برادر
اگر چه وضع آب ما خراب است
تو فکر نان بکن خربزه آب است
آقا سلام می دهم از جان و دل به تو
تا این که بشنوم «وَ علیک السّلام» را
آقا کمی اجازه بده درد دل کنم
امّا خودت بگو که بگویم کدام را؟!
کوچه به کوچه می روم و گریه می کنم
از دست بی وفایی این نانجیب ها
گفتم بیا به کوفه پشیمان شدم حسین
کوفه میا امام غریب قریب ها!