سکوت ، نیست بودن و هست بودن :
سکوت را درک کن !
سکوت پر از راز و نیاز است.
سکوت شما را به فرای مرگ و زندگی میبرد.
آری سکوت را اختیار نکن بگذار ، سکوت شما را اختیار کند و اینجاست که اتفاقی عجیب رخ میدهد و آن معجزه ى سکوت است.
مراقبه و مراقبه به تدریج موجب میشود که سکوت بر تمام وجود شما حکمفرما شود.
معجزه ى سکوت همان تاریکی شب است که شعر ،شور، شوق و مستی می آفریند.
سکوت یعنی نیست بودن ، نیست بودن از ذهن و هستی اعتباری.
سکوت یعنی هست بودن ، هست بودن از هستی مطلق ،
سکوت یعنی سوالی نداشتن ،و خاموش بودن.
تقوا سه گونه است:
1-تقوای گریز
2-تقوای پرهیز
3-تقوای ستیز
گریز،آن است که از محیط گناه آلود دوری کنی.
پرهیز،آن است که بتوانی در محیط گناه آلود،خودت را پاک نگهداری.
ستیز،آن است که در صحنه بمانی و با مظاهر گناه مبارزه کنی و محیط سالمی ایجاد کنی.
گاهی باید مانند موسی در کاخ فرعون بمانی و سکوت کنی و فقط خودت را حفظ کنی.
و گاهی یوسف وار باید از صحنه گناه فرار کنی و راه گریز را برگزینی.
و گاهی هم ابراهیم وار با گناه و شرک و بت پرستی مقابله و ستیز کنی و بت شکن شوی.
تشخیص اینکه کدام تقوا وظیفه شرعی من است؛ نیز خودش نیاز به توفیق الهی و بصیرت دینی و تقوای عملی دارد...
شهید بهشتی ره
تقوا سه گونه است:
1-تقوای گریز
2-تقوای پرهیز
3-تقوای ستیز
گریز،آن است که از محیط گناه آلود دوری کنی.
پرهیز،آن است که بتوانی در محیط گناه آلود،خودت را پاک نگهداری.
ستیز،آن است که در صحنه بمانی و با مظاهر گناه مبارزه کنی و محیط سالمی ایجاد کنی.
گاهی باید مانند موسی در کاخ فرعون بمانی و سکوت کنی و فقط خودت را حفظ کنی.
و گاهی یوسف وار باید از صحنه گناه فرار کنی و راه گریز را برگزینی.
و گاهی هم ابراهیم وار با گناه و شرک و بت پرستی مقابله و ستیز کنی و بت شکن شوی.
تشخیص اینکه کدام تقوا وظیفه شرعی من است؛ نیز خودش نیاز به توفیق الهی و بصیرت دینی و تقوای عملی دارد...
شهید بهشتی ره
اهمیت بیداری شب :
حضرت محمد (ص) تمام عبادت ها را در کوه حرا انجام داده ، در آن مکان های خلوت ، مدت چهل سال ، آن درجات و کمالات را طی کرده ، حالا که پبغمبر شده ، تازه خدا به او می گوید :
نصف شب را باید بیدار باشی ! یا مقداری کمتر یا مقداری زیاد تر
یا ایها المزمل ، قم الیل الا قلیلا
ایستادن در محراب عبادت و دعا و خواست و ذکر و توجه به پروردگار در شب خوب است ،
شب بگیر و روز مصرف کن
شب اگر بخوابی ، نمی توانی بگیری ، آن وقت روز چه مصرف میکنی ? صندوقچه خالیست .
((کتاب آیین رستگاری ، علامه حسینی طهرانی ، مجلس اول ))
شهدا:
????????????????????????
??هرروزباشهدای کربلا
??قسمت آخر:یاران شیدای امام حسین (ع)
??حجاج ابن مسروق(مسرور) جُعفیّ مُذحجی:
او از صحابه علی(ع) بود و در کوفه زندگی می کرد.در راه مکه به کربلا به امام ملحق شد.وی موذن امام بود.در بیستمین منزل (قصر بنی مقاتل) عبید الله ابن حر جعفی خیمه ای برافراشته بود.
امام به حجاج ابن مسروق امر فرمود که او را دعوت کند.
حجاج به او گفت: برای تو هدیه و گرامی داشتی دارم اگر بپذیری چه بکشی چه کشته شوی ماجوری.
گفت: مایل نیستم او را ببینم و او مرا ببیند.
روز عاشورا حجاج نبردی سخت کرد و در حالی که چهره اش از خون رنگین بود خدمت امام آمد و گفت: تو امامی هدایت یافته هستی که دیگران را دهدایت می کنی.
پدرت صاحب جود و فضل و احسان بود آن عزیزی که ما او را وصی و جانشین بر حق رسول خدا می دانیم.
امام فرمود: آری من نیز آن دو بزرگوار را بعد از شما ملاقات خواهم نمود.او بار دیگر به میدان رفت تا به شهادت رسید.
??ضرغامه ابن مالک تَغلبی:
او شیر میدان نبرد بود.شیعه شناخته شده مولا بود.با سپاه ابن سعد بیرون آمد و به لشکر امام(ع) پیوست.بعد از نماز ظهر با اذن امام به میدان رفت و بعد از نبردی خونین به شهادت رسید.
??عمر ابن عبدالله الجندعی:
وی در کربلا زخمی شد و بعد از یکسال به شهادت رسید.
??ابوعمرو نهشلی:
او چون صاعقه ای شرربار به هر طرف می تاخت بگونه ای که هیچ کس تاب برابری با او نداشت.سرانجام توسط عامر ابن نهشل به شهادت رسید.
??سُوید ابن عمرو ابن ابی مطاع :
آخرین یاور امام(ع) است.او مردی شجاع، زاهد وعابد بود.وی در میدان با صورت به زمین خورد و از هوش رفت اما دشمن گمان کرد او کشته شده است. بعد از شهادت امام به هوش آمد و با دشمن جنگید تا به فوز شهادت نائل آمد.
??هفهاف ابن مُهنّد راسبی ازدی بصری:
وی ساکن بصره بود.از فرماندهان امام علی(ع) در جنگ صفین بود.بعد از شهادت امام حسن(ع) به بصره آمد و سپس به کربلا رفت اما امام به شهادت رسیده بود پس شمشیر کشید و جنگید تا به شهادت رسید.
??بَکر ابن حیّ:
او ابتدا در لشکر ابن سعد بود ولی به امام(ع) ملحق شد و پایش قطع و به اسارت درآمد و در زیر شکنجه به شهادت رسید.
??سِوار ابن ابی حِمیر فهمیّ همدانی:
او در کربلا مجروح شد و با وساطت خاندانش تا 6ماه مجروح بود و در اثر جراحات به شهادت رسید.
??عمرو ابن عبدالله الجندعیّ:
ضربتی به سر او زدند و بیهوش شد و بعد از یکسال به شهادت رسید.
??منبع کتاب یاران شیدای امام حسین (ع)نوشته استادمرتضی آقاتهرانی