آنکه با دانش خود به پیکار با نادانی اش برخیزد به بالاترین خوشبختی می رسد [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
ایران ، خمینی ، امام ، خدا ، اخلاق ، اسلام ، درمان ، جوادی ، و ، قران ، سلوک ، عشق ، یهود ، عرفان ، نماز ، املی ، امریکا ، علی ، شهید ، حسین ، سالک ، مراقبه ، گناه ، سیر و سلوک ، انسان ، پیامبر ، قرایتی ، نفس ، امام خمینی ، در ، انقلاب ، محمد ، سیر ، شیطان ، صحیفه ، دل ، را ، چشم ، با ، به ، از ، عقل ، شب ، مرگ ، قلب ، روغن ، زن ، پوست ، دنیا ، کربلا ، که ، ذهن ، خود ، خودارضایی ، الهی ، شهادت ، سکوت ، قاشق ، عسل ، عاشق ، مردم ، عارف ، فرزند ، علم ، سلام ، سروش ، الله ، ارامش ، : ، درد ، جوادی املی ، جوان ، حسن ، حسن زاده ، برای ، شاه ، عکس ، فنا ، نماز شب ، کتاب ، یک ، نهج البلاغه ، نور ، نامه ، مهدی ، لذت ، فیلم ، صورت ، پناهیان ، بهشت ، پا ، ایمان ، ، ، جهان ، جنسی ، تقوی ، حکمت ، خانه ، روح ، دعا ، دوست ، دین ، رفتار ، رمضان ، خاک ، تو ، توحید ، ترس ، حقیقت ، Imam Jomeini ، آب ، اخلاص ، ازدواج ، استاد ، امام زمان ، بچه ، شیعه ، عرق ، عبادت ، فکر ، شهوت ، سحر ، سر ، زینب ، ما ، مادر ، مغز ، مقدس ، مومن ، نفوذ ، ویتامین ، کبد ، کودک ، کوچک ، نهضت ، میرباقری ، موسیقی ، ملت ، مقام ، معرفت ، مسجد ، مسلمان ، مسیحیت ، محبت ، قیامت ، زنجبیل ، زندگی ، سرکه ، شراب ، عیسی ، غذا ، عراق ، ظاهر ، صهیونیزم ، پدر ، این ، استبداد ، ازادی ، اربعین ، احکام ، اسراییل ، آرامش ، . ، _ ، تربیت ، ترک ، توبه ، تنها ، تقوا ، خلوت ، خواب ، خود ارضایی ، رهبر ، ذکر ، رابطه ، دندان ، دولت ، دروغ ، دست ، دشمن ، دوزخ ، ذات ، روحانی ، روز ، دانشگاه ، دانش ، حکومت ، حیوان ، خاطره ، تقویت ، حضرت ، حجاب ، جنگ ، چرا ، جان ، جبهه ، استقلال ، اعتیاد ، ادرار ، ادم ، اردکان ، ایه ، انگلیس ، انس ، انحراف ، امیر ، بد ، بهاییت ، صمدی ، شکر ، شکم ، صبر ، ظهور ، عاشورا ، غفلت ، غم ، عمر ، فلسفه ، فاطمی نیا ، شریعت ، شعر ، شناخت ، سیروسلوک ، سیستان ، سید الشهدا ، سیب ، سگ ، زیارت ، زیتون ، زبان ، زمان ، زمین ، گل ، مجلس ، مبارزه ، لذت با ذلت ، لبخند ، مسلم ، مدافع ، مرد ، معجون ، معده ، مسیح ، من ، مناجات ، مو ، مکارم ، میر باقری ، نعناع ، هدیه ، یا ، وصال ، همسر ، وهابیت ، کنید ، کنترل ، کلیه ، کوفه ، کتیرا ، کار ، یار ، یزد ، یهودیت ، کافر ، کره ، کوه های ، کلید ، کلیسا ، کشور ، کلام ، کن ، کمر ، هوا ، وجود ، وصل ، وطن ، وحشی ، هستی ، نیست ، نواب ، نظام ، نعنا ، نجومی ، نخودکی ، نسیم احکام ، میخک ، مدینی ، محاسبه ، محمود حقیقی ، مستی ، مسابقه ، گونی نخی ، گیاه ، ماست ، مثل ، گندم ، قرائتی ، قلم ، قدس ، قدم ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :37
بازدید دیروز :349
کل بازدید :147565
تعداد کل یاداشته ها : 1022
04/4/16
2:59 ص

Farinaz Jalali:

‌ اندر زادن فریدون

 

نام پدر فریدون آبتین بود. روزی مأموران شاه او را دیدند و برای غذای شاه او را به آشپزخانه سلطنتی برده و کشتند. در این زمان فریدون به دنیا آمده بود. مادر فریدون که فرانک نام داشت از موضوع آگاه شد و او را به نزد نگهبان مرغزار برد و گفت : این کودک را با شیر گاو بپرور و نزد خود نگاهدار. سه سال فریدون نزد آن مرد با شیر گاو پرورده شد و ضحاک همچنان در جستجوی او بود.فرانک از ترس شاه تصمیم گرفت فریدون را با خود به هندوستان و فراسوی کوه البرز ببرد. در کوه مرد پاک‌دینی می‌زیست که فرانک پسر را به او سپرد و او به پرورش فریدون همت گمارد. از آن‌سو ضحاک از جایگاه اولیه فریدون آگاهی یافت اما وقتی به مرغزار رسید او را نیافت پس هر انسان و چارپایی که آنجا بود کشت و آنجا را به آتش کشید. وقتی فریدون شانزده‌ساله شد از البرز به‌سوی مادرش آمد و از نام و نشان و پدرش پرسید. فرانک گفت : پدرت آبتین از نژاد طهمورث بود. ضحاک او را کشت تا برای مارهایش غذا فراهم کند بعدازآن همچنان به دنبال تو بود و من تو را مخفی نمودم.فریدون دلش پر از درد شد و در پی انتقام برآمد اما مادر او را بر حذر می‌داشت. 

 

ترا ای پسر پند من یاد باد

 

به‌جز گفت مادر دگر باد باد

 

 

?نویسنده: فریناز جلالی?

 

@dastanhayeshahnameyeferdosi


  

Farinaz Jalali:

‌ پادشاهی ضحاک 

 

ضحاک هزار سال پادشاهی کرد و این زمان جزو بدترین دوران ایران بود که فرزانگان به کنج عزلت افتاده و جاهلان همه‌جا بودند. دیوان هم دستشان در همه‌جا باز شد و همه‌جا تخم بدی می‌ریختند. جمشید دو خواهر داشت به نام‌های شهرناز و ارنواز که ضحاک آن‌ها را از آن خود کرد.علاوه برآن هرروز دو مرد جوان را کشته و مغزشان را به شاه می‌دادند. 

در این زمان دو مرد پاک‌نژاد به نام‌های ارمایل و کرمایل تصمیم گرفتند که تحت عنوان آشپز نزد شاه روند تا شاید کاری از دستشان ساخته باشد. حیله آن‌ها این بود که مغز سر یک جوان را گرفته با مغز سر گوسفندی می‌آمیختند و جوان دیگر را از مرگ می‌رهانیدند و بدین‌سان هرماه سی مرد از مرگ نجات می‌یافت و وقتی تعدادشان به دویست رسید آشپزان به آن‌ها چند بز و میش داده و آن‌ها را روانه صحرا می‌کردند تا کسی به آن‌ها دست نیابد و اکنون کردها همه از نژاد همان مردانند . 

در این حال ضحاک همچنان به عیش و عشرت خود مشغول بود و برای تفریح به یکی از مردان جنگی همیشه دستور می‌داد که با دیو کشتی بگیرد و یا دختران زیبارو را انتخاب می‌کرد تا از آنان کام دل بگیرد. زمان سپری می‌شد و حدود چهل سال تا پایان پادشاهیش مانده بود شبی در کنار ارنواز خوابیده بود که خواب دید سه مرد جنگی کارآزموده که یکی جوان‌تر بود به جنگ ضحاک می‌آیند و جوان گرز را به سر او می‌کوبد و او تا دماوند گریخت و آن‌ها نیز همچنان به دنبالش بودند و بالاخره او را کشتند و او از خواب پرید و فریاد کشید . ارنواز گفت : شاها چه شده از چه ترسیدی؟ ضحاک از گفتن خوابش خودداری کرد اما ارنواز پافشاری می‌کرد و بالاخره مجبور شد داستان را تعریف کند.ارنواز او را دلداری داد و گفت : موبدان و ستاره شناسان را احضار کن تا خوابت را تعبیر کنند . شاه نظر او را پسندید . موبدان آمدند و تفحص کردند اما می‌ترسیدند حقیقت را بگویند و شاه به آنان خشم گیرد . بالاخره یکی از آن‌ها به شاه گفت که عاقبت همه مرگ است و تو هم همیشه بر تخت نخواهی بود و بعد از تو شخصی به نام آفریدون به تخت می‌نشیند البته او هنوز به دنیا نیامده است. ضحاک پرسید : او چه دشمنی با من دارد ؟ موبد پاسخ داد: او به کینخواهی پدرش که تو او را کشتی با تو دشمن است . ضحاک وقتی این سخنان را شنید از ترس از هوش رفت و از آن به بعد همه‌جا سراغ فریدون را می‌گرفت و به دنبال او می‌گشت تا او را بکشد.

 

?نویسنده: فریناز جلالی?

 

@dastanhayeshahnameyeferdosi


  

سیر و سلوک و عرفان:

شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد

تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد

 

عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت

به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد؟

 

ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت

که محب صادق آنست که پاک‌باز باشد

 

به کرشمه? عنایت نگهی به سوی ما کن

که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد

 

سخنی که نیست طاقت که ز خویشتن بپوشم

به کدام دوست گویم که محل راز باشد؟

 

چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی؟

تو صنم نمی‌گذاری که مرا نماز باشد

 

نه چنین حساب کردم چو تو دوست می‌گرفتم

که ثنا و حمد گوییم و جفا و ناز باشد

 

دگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدی

که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد

 

قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران

اگر از بلا بترسی قدم مجاز باشد

 

#شعر_سعدی

 

@sserfan


  
  

سیر و سلوک و عرفان:

چهار مانع سلوک

مانع چهارم معاشرت زیادی (قسمت دوم)

 

 

 

معاشرت اهل سلوک  با برادر خواهر و فامیل

 

سوال :

به نام خدا

سلام علیکم

 اگر معاشرت و رفت وآمد با نزدیکانی مثل خواهر و برادر، صله ای نداشته باشد حتی ممکن است باعث قطع رحم هم بشود آیا مجازیم از آن صرف نظر کرده و یا به حداقل کاهشش دهیم؟ در حالتی دیگر اگر یکی از نزدیکان به خاطر مسئله ای با ما قطع رابطه کند و با توجه به اینکه میدانیم در ارتباط با ایشان هم هیچ صله ای رخ نمیدهد میتوانیم ما هم از ارتباط مجدد صرف نظر کنیم؟ و اینکه سالک باید از معاشرت های بیهوده رویگردان باشد تا چه حد است؟چون اکثر معاشرتها و مصاحبت های مردم این روزگار لغو و بیهوده است؟ باید با همه قطع ارتباط کرد؟؟ با تشکر

 

پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

 

علیکم السلام و رحمة الله

 

مراد از صله رحم، صله و قرب به خداست و صله رحم با کسانی که خدای متعال امر به آن کرده در طول صله و وصل با خداست که باید موجب تقرب و نورانیت گردد بنابراین آنجایی که صله رحم سالک را از خدا و مقام رضای او دور می کند، نباید به آن عمل شود.

 

وجود امیر مومنان علیه السلام در روایتی گویا بیان می فرمایند:رُبَّ مُوَاصِلَةٍ خَیرٌ مِنهَا القَطِیعَةُ. (غرر الحکم – 10017)

 

(چه بسا صله رحم و خویشاوندی و ارتباط هایی که اگر قطع شوند بهتر است.)

 

اما در مورد والدین و بعد از آن نسبت به برادر و خواهر مساله قدری متفاوت است.

 

نسبت به والدین، حتی خدایی ناکرده اگر مشرک هم باشند تا وقتی که انسان را امر به حرام نکنند نمی توان قطع کرد اما نسبت به برادر و خواهر به همین مقدار که موجب دوری از خدا نشوند و در مجالسی که با آنان نشست و برخاست می کنیم انسان مرتکب گناه و حرام نشود، کافی است و لازم نیست که حتما صله با آنان موجب قرب به خدا و انجام عملی باشد که مورد رضای اوست؛ بلکه همینقدر که معصیتی صورت نگیرد، ما را مجاز به صله می کند و به عبارت دیگر لازم نیست نفعی نصیب گردد اما همین برادر و خواهر اگر به گونه ای هستند که نفسشان بر اثر گناه و معصیت، چنان ظلمت و کدورت شدیدی گرفته که انسان در مجالست و مصاحبت با آنان می بیند که سقوط می کند و داشته هایش را از دست می دهد، باید صله رحم را به صورت های دیگری انجام دهد

 

امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند: نفوس بشر دزد است و در مجالست با شما می دزدد و شما هم خبر نمی شوید

 

سیدنا الاستاد در بیان راهکار صله رحم با اینگونه افراد می فرمودند: در صله رحم باید نسبت به بعضی به منزلشان رفت و بعضی را مثلا در حد تلفن و بعضی را با نامه و حتی بعضی را فقط باید توسط دیگران برایشان پیغام فرستاد که به فلانی سلام برسانید و همین کفایت می کند.

 

به عبارت دیگر در صله رحم اول باید به دنبال قرب و صله به خدا و اولیای خدا و کسب نور و معرفت و ادب و همت بود

 

و در مرتبه بعد فقط باید به اندازه رفع تکلیف اکتفا کرد و به بیشتر از آن دیگر نیازی نیست و حتی مورد نهی هم هست که مواردش در سیره اهل بیت سلام الله علیهم زیاد است.

 

و تمام این معانی حقایقی است که آیات قرآن و کلمات اهل بیت عصمت و طهارت بر آن صراحت دارد

 

در روایتی است که ابوهاشم جعفرى یکى از شاگردان امام رضا علیه سلام  گوید: از امام رضا علیه سلام شنیدم که به من فرمود: چرا تو را مى بینم که با عبدالرحمن بن یعقوب ( یکی از منحرفان از اسلام ) همنشینى مى کنى ؟ جعفرى گوید: عرض ‍ کردم ، او دایى من است . امام فرمود: او درباره ذات پاک خدا مطالب نامناسبى مى گوید که ساحت پاک خدا از آن منزه است . خدا (به صورت اجسام و اوصاف آن وصف مى کند) در حالى که خدا قابل توصیف نیست پس یا با او همنشین باش و ما را ترک کن و یا با ما همنشین باش و از او دورى کن . ابوهاشم گوید: عرض کردم ، او هر عقیده اى دارد و هر چه مى گوید، بر من چه زیانى دارد با اینکه من بر عقیده حق خود استوار هستم و از عقیده او دورى مى کنم . امام رضا علیه سلام فرمود: آیا نمى ترسى که بلایى به او برسد و تو نیز به بلاى او بسوزى ؟! آیا به این داستان آگاهى ندارى که شخصى از یاران حضرت موسى علیه سلام بود، ولى پدرش از یاران فرعون بود، هنگامى که سپاه موسى علیه سلام ملحق سازد، ولى پدر سخن او را رد مى کرد و همچنان باهم ستیز مى کردند تا اینکه هر دو به کنارى از دریا رسیدند، ناگاه بلاى غرق شدن فرعونیان فرا رسید و آن پسر نیز همراه پدر غرق شد، وقتى که این خبر به موسى علیه سلام رسید، موسى علیه سلام فرمود: او در رحمت خداست ولى چون عذاب فرود آید، از آن کس که نزدیک گنهکار است ، دفاعى نشود. (اصول کافى، جلد 2، ص 374)

 

و اما میزان و ملاک در همنیشینی و رفت و آمد با افراد چه فامیل و چه غیره از دوست و شریک و همسایه این است که قرآن می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ ( التوبة : 119 )

ادامه دارد...

#معاشرت

 

@sserfan


  

سیر و سلوک و عرفان:

طلب کردم زدانایی یکی پند

مرا فرمود با نادان مپیوند 

 

هر که با بدان نشیند،اگر نیز طبیعت ایشان در او اثر نکند،به طریقت

ایشان متهم گردد.واگر به خراباتی رود به نماز خواندن،منسوب شود به شراب خوردن !

گلستان سعدی

 

#معاشرت

@sserfan


  

Escritura de luz:

??Tv gustaría lucha Moisés (P) con el faraón Srt ahora

 

¿Qué debemos hacer ver que estudio hemos tarea, Corán lo que debemos hacer con lo que hemos dicho, oye, lee el Corán que el faraón y sic sic, sic y sic Moisés, no reflejaban algo bueno, de acuerdo con lo que dijo, para que usted pueda como Moisés al faraón Srt, se toma Sayt la oposición ahora con este tipo, al menos no aprobar de él, si Dios quiere, Dios te dará todo el éxito, la buena suerte. Dios mediante, eliminar este mal de los musulmanes. Dios Todopoderoso es posible que las personas que están atrapadas ahora, Dios conservan eso. Es Dios Todopoderoso por los buenos musulmanes y buena fe hasta el fin (a).

# Amam_Syd_Rvh_Allh_Mvsvy_Khmyny

# Shyfh_Amam

# Amam_Khmyny

??Shyfh Luz Volumen 2, página 34

Imam Jomeini (RA) con motivo de los mártires cuarenta del Qom y exponer los crímenes cometidos por aquellos que dicen defender los derechos humanos

de fecha 29/11/1356

 

canal de escritura luz ??Zv segura:

@Sahifeh_noor

 

??Allhm Jl Lvlyk Alfrj??


dios ، Moises ، meno ، Faraon ،
  
  

اندیشکده مطالعات یهود:

???? الهیات یهودی و روح تجدد

 

? «الهیات» و پیرو آن «شریعت» و در نهایت «اخلاق یهودی» پیش‌شرط و زادگاه تاریخی #انسان_مدرن و #عصر_جدید است. در این نوشتار می‌خواهیم به اختصار نشان دهیم چگونه #الهیات_یهودی دست‌اندرکار خلق انسان جدید و منحصر به فردی شد که با انسان مدرن خویشاوند است.

 

1? #خداشناسی_یهودی کلید ماجراست. #یهوه خدای یهود، اولاً و بالذات خدای «سلطه» و «غلبه» و «قدرت» است. خدایی که بیشتر به شکوه و «جلال»‌اش آشکار می‌گردد تا «رحمت» و رأفتش یا «حکمت» و علمش. در تعیین‌کننده‌ترین لحظه‌ی تاریخ برای یهودیان در صحرای سینا خداوند بر ایشان ظاهر می‌شود و این ظهور آن‌چنان که #یهودیان دریافتند و منتقل کردند، همه‌ی هویت و تقدیر آن ها را رقم می‌زند. تورات این لحظه را چنین توصیف می‌کند:

? و جمیع قوم رعدها و زبانه‌های آتش و صدای کرِنّا و کوه را که پر از دود بود دیدند، و چون قوم، این را بدیدند بلرزیدند، و از دور بایستادند. و به موسی گفتند: «تو به ما سخن بگو و خواهیم شنید، اما خدا به ما نگوید، مبادا بمیریم.» موسی به قوم گفت: «مترسید زیرا خدا برای امتحان شما آمده است، تا ترس او پیش روی شما باشد و گناه نکنید.» (خروج 20: 18و19)

??بدین‌روی رابطه‌ی خدا با انسان اولاً با «قدرت» و «جلال» او و نه «رحمت» و «حکمت» او و نسبت انسان با خدا با «ترس» او و نه «شوق» و «محبت» او تعریف می‌شود.

 

2? در بینش #یهودی تنزیه خدا، تنزیه معنوی او که با حضور همه‌جایی‌اش جمع شود نیست؛ بلکه تنزیهی آلوده به #تجسیم است: خدا چون «پادشاهی» بیرون و جدا از اشیا و مخلوقات است. پس تنزیه او به منزله‌ی وجود فاصله‌ای پرناشدنی و بیگانگی یا دوگانگی خدا و هستی است.

 

3? خداوند #قوم_اسرائیل را برای خود برگزیده و به آن‌ها منزلتی ممتاز نسبت به سایر آدمیان اعطا کرد. چنان‌چه پیش‌تر خود «آدم» را از بین موجودات برگزید و «به صورت خود آفرید» (پیدایش، 1:27). بدین‌سان موجودات در تسخیر آدم‌اند و آدمیان مسخر «اسرائیل»؛ پس این تسخیر که به مثابه‌ی صورتی از قدرت قاهر‌ه‌ی خداوند است، مستلزم دو «امتیاز هستی‌شناختی» است: «امتیاز نخستین» آدمی از اشیا و «امتیاز مضاعف» اسرائیلی از آدمیان.

 

4? #شریعت_یهود ( #هلاخا ) در نسبت با #الهیات_یهودی خصلتی ویژه دارد. #سومبارت به دقت نشان می‌دهد که شریعت خشک و صوری و مطلقاً غیرعرفانی یهودی و تلمودی، چگونه توانست یهودیان را مهیای ایجاد اخلاق و روحیه‌ی #سرمایه‌داری کند: انسان‌هایی واجد «خرد مصنوع» یا همان «عقل ابزاری».

 

5? در چهارچوب الهیات و شریعت یهودی، اخلاق عملی یهودیان ویژگی‌های ممتازی می‌یابد:

??یهودی نسبت خود با دیگران -اشیا و آدمیان- را با الگوی نسبت میان خدا و هستی منطبق می‌کند (چراکه او به صورت خدا آفریده شده و چون خدای «قدوس»، «مقدس» است): نیرویی بیگانه و برتر که باید «قدرت» و سلطه‌ی خود را بر دیگران ظاهر کند و آن‌ها را بی‌آن‌که تلائمی در میان باشد، چون ابزاری در جهت اراد‌ه‌ی خود مستحیل سازد.

??چنان‌چه جهان ابزار و آلت بسط اراد‌ه‌ی خداست. (نه مجلا و مرآت جمال و رحمتش) شریعت تلمودی نیز او را مهیای برقراری نسبتی بی‌روح و رابطه‌ای خشک و قانونی با آدمیان کرده و در عین حال حرمت و قداست حیات و هستی دیگران را زیرپا گذاشته است. غیریهودیان چون حیوانات‌اند و نجات‌ جانشان، جز در گرو دریافت مزد ممنوع است.

??بیگانگان در حکم همان جهان طبیعی‌اند که در سفر پیدایش قلمرو تسخیر و سلطه‌ی انسان قرار گرفت. نکته‌ی مهم آن است که این انقیاد باید از مسیر «ترس» یا «جهل» آن ها حاصل شود. چراکه یهودیت، دینی «قومی» و «غیرتبشیری» است و دایر‌ه‌ی نفوذ خود را نمی‌تواند با «تبلیغ» دین و «دعوت» دیگران بدان گسترش دهد؛ بلکه باید به نحوی از برون دیگران را «تسخیر» کرده و بر آن ها سلطه و «نفوذ» پیدا کند. و این دقیقاً همان طرح علوم طبیعی و انسانی مدرن در رویارویی با طبیعت و انسان است: مواجهه‌ی ابزاری و تسخیر تکنیکی.

??این مواجهه در مورد یهودیان البته تنها امری بالقوه نبود و در صورت‌های مختلف به فعلیت رسید: آن ها به عوض ابزارهای آشکار قدرت عینی و معنوی به ابزارهای نفوذ و سلطه‌ی پنهان مجهز شدند: #ثروت و #سرمایه‌داری که شهرت یهودیان در آن فراگیر است؛ #بدعت‌گذاری و #تحریف در دیگر مذاهب که هنر منحصر به فرد آن‌ها در تاریخ است و در نهایت #سحر و #جادو آن‌هم با خصایصی منظم و منطقی و غیراساطیری که خصوصاً #عرفان_یهودی ( #کابالا ) را با دیگر فِرَق عرفانی متمایز می‌کند.

??و اما: ماهیت دنیاگرایانه‌ی #یهودیت -که درست در نقطه‌ی مقابل مسیحیت رهبانی و آخرت‌گرا است- چه‌بسا بسترساز خصلت #سکولاریتی #تجدد باشد. خصلتی که در کنار و در بطن #عقلانیت_ابزاری جزء مقوّمات #تجدد محسوب می‌شود. تفصیل این مطلب در گنجایش این مقال نیست!

 

?? متن کامل مقاله:

?? http://yon.ir/tajaddod

 

? به کانال اندیشکده مطالعات یهود بپیوندید:

?? @jscenter


  
<   <<   56   57   58   59   60   >>   >