علم
شالگردن علم
قال داوود لابنه : کف العلم حول عنقک و اکتبه فی الواح قلبک
عقد الفرید 2/209
کسی که خداوند خیر و سعادت او را خواهان است وی را از بینش دینی و درک و فهم حقایق برخوردار می سازد منیهالمرید /7 ، کافی1/39
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ) : پرارزشترین چیزی که انسان پس از مرگ خود به یادگار می گذارد
فرزند صالح
صدقه جاریه
علمی که دیگران از آن بهره بگیرند سنن ابن ماجه /20
قال علی (علیه السلام) : ارزش هر انسانی به میزان معلومات و معارف اوست
نهجالبلاغه حکمت 81
عسل و مسل
النحل- 68- وحى کرد پروردگارت بزنبور عسل که برگیر از کوهها خانه ها و هم از درختها و از آنچه میسازند و آنگه بخور از همه میوه ها و برو براه هاى پروردگارت آرام و رام تا برآید از شکم آنها نوشابه رنگارنگ که در
آن درمانست براى مردم، راستى در این البته نشانهها است براى مردمى که اندیشند.
وحى یا الهامى است از خدا یا کنایه است از اینکه این غریزه را بدو داده و مقصود از عروش ساختمانیست که از شاخهها و موها برآرند، و درمان مردم در آنست یا در خود او چنانچه تنهایش درمان برخى بیماریها است یا با جز او چون داروهاى دیگر چون کمتر معجونیست که عسل در آن نباشد و برخى گفتند: مقصود اینست که قرآن درمان است براى مردم، در آن نشانهها است، زیرا هر که در احوال زنبور عسل اندیشه و وضع پیدایشش را بخوبى بداند خدا آموزگار او است که توانا و مختار و حکیم و دانا و موصوف بهمه صفات کمال است و هیچ کاستى ندارد، و دلالت دارد که عسل حلال است بلکه شمع هم زیرا کمتر از عسل جداست و هم بر جواز مگس دارى براى عسل تا آنجا که مانع شرعى نباشد و هم بر جواز درمان خواستن از آن تنها و با دیگر داروها و بر اینکه خدا درمان را بوسیله دارو دهد و اگر چه بىآن میتواند چون حکمت در اینست و بر جواز طلب علم پزشکى بلکه علم کلام و اندیشه در کارها و کردارها و استدلال بدانها ببودن واجب الوجود و صفاتش و بر حسن و قبح عقلى و جز آن که یکى از افاضل گفته و در برخى جاى گفتگوئیست.
1- در مجمع البیان (3/ 6) بنقل از عیاشى که مردى بامیر المؤمنین علیه السّلام گفت: دلم درد دارد، فرمود: زن دارى؟ گفت: آرى فرمود: چیزى از مالش با رضایش بخشش گیر و با آن عسل بخر و بر آن آب باران بریز و آن را بنوش که من شنیدم خداى سبحانه در قرآنش میفرماید «و فرو فرستادیم از آسمان آب با برکت» و هم فرمود «برآید از شکمشان نوشابه رنگارنگ که در آن درمان است براى مردم» و هم فرموده «و اگر زنهاتان برضایت دل از آن چیزى بشما دادند بخوریدش خوش و گوارا» و چون برکت و درمان و خوشى و گوارائى گرد آیند درمان یابى.
آسمان و جهان (ترجمه کتاب السماء و العالم بحار الأنوارجلد 54)، ج10، ص: 98
پسرک از پدر بزرگش پرسید :
پدر بزرگ درباره چه می نویسی؟
پدربزرگ پاسخ داد :
درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم، مدادی است که با آن می نویسم.
می خواهم وقتی بزرگ شدی، تو هم مثل این مداد بشوی !
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید :
اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام !
پدر بزرگ گفت : بستگی داره چطور به آن نگاه کنی، در این مداد پنج صفت هست
که اگر به دستشان بیاوری، برای تمام عمرت با دنیا به آرامش می رسی :
صفت اول : می توانی کارهای بزرگ کنی، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد
که هر حرکت تو را هدایت می کند. اسم این دست خداست،
او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد.
صفت دوم : باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی.
این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تیزتر می شود
( و اثری که از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر)
پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی.
صفت سوم : مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه، از پاک کن استفاده کنیم.
بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدی نیست،
در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری، مهم است.
صفت چهارم : چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است.
پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.
و سر انجام
پنجمین صفتمداد : همیشه اثری از خود به جا می گذارد.
پس بدان هر کار در زندگی ات می کنی، ردی از تو به جا می گذارد و سعی کن
نسبت به هر کار می کنی، هشیار باشی و بدانی چه می کنی.
عشق، مهمترین قانون هستی
اهل عرفان خدا را معشوق میبینند و آدمی را عاشق و عشق را مهمترین قانون هستی و حاکم بر کار عالم. عشقی که البته یکسویه هم نیست و به تعبیر حافظ اگر مبتنی بر احتیاج عاشق است متکی به اشتیاق معشوق هم هست (ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود). به این معنا اهل عرفان عاشق را به جای بنده و در نسبت با خداوند مینشانند.
بر مبنای چنین نگرشی است که دیگر مفاهیم عرفانی از قبیل رضا و تسلیم و توکل و فنا معنا مییابند. این نگرش گاه به تصویر جنبههایی سخت لطیف از رابطه عاشقانه انسان و خدا بر مبنای درک جمال الهی انجامیده است و گاه به صورتهای افراطیتری در انالحق گفتن حلاج و سبحانی مااعظم شأنی گفتن بایزید خود را نشان داده است
بسم الله الرحمن الرحیم
از هبوط آدم تا حنوط خاتم
انگار دیروز بود که پدرمان آدم به خاطر اشتباهش به زمین هبوط داده شد و انگار چند لحظه پیش بود که منجی جامعه بحران زده حجاز به آسمان حنوط کرد و با خاطراتش به زمین بازگشت. (منظور معراج پیامبر (ص) است.)
از ان هبوط تا این حنوط چند قرن می گذرد. آدم و خاتم به آسمان رفتند و اسلام را برای ما به یادگار گذاشتند. این یادگاری یک یادگاری ساده نیست.
برای جسم مان برنامه جاودانه شدن دارد و هدفش راهنمایی ما به سوی منزل ابدی است. اسلام می خواهد اسم ما بر سر زبان ها بیفتد! با وسیله های مختلف؛ با برنامه ریزی در پول و مال، با استفاده حداکثری از عقل و فکر، با رفتار و گفتار و منش و ... برنامه ریزی دقیق و استفاده صحیح از پول، فکر و رفتار، انسان را در طول تاریخ جاودانه می کند.
برای روح مان نیز برنامه رشد و ترقی دارد. چرا که اسلام از باب افعال نیست بلکه دروازه عشق و محبت است. دروازه ای به وسعت دوستی محبوب.
یادمان باشد جسم و جان دو بالند. بال هایی برای پرواز. مواظب باشیم اسیر این دو بال نشویم. مواظب باشیم در بند جسم و جان گرفتار نشویم که اسارت و در بند شدن مسیر مرغ باغ ملکوت را عوض خواهد کرد. با ساختن این دو بال است که انسان برای حنوط اماده می شود. خاتم اوصیا چهل سال در ساخت این دو بال زحمت کشید تا توانست پرواز کند. موسی چند ماه در حال ساخت کشتی نجات بود. آدم چند سال توبه کرد تا بال هایش ترمیم شد. یونس چند ماه تا رفع نقص حنوطش گریه کرد.
ساخت این دو بال برای هر کس فرق می کند. به هوش و به گوش باشیم که دیر نشود. کلاس باز سازی با زنگ جرس تمام خواهد شد.
جواد حاجی اکبری
بسم الله الرحمن الرحیم
ای میدان خودت ساخته شو !!
یکی از شهرک های جنوبی شهرستان اردکان شهرک ولی عصر (ع) است. شهرکی محصور بین صدراباد و خیابان ایت الله خاتمی (ره). جنوب این شهرک جنوبی رودخانه ای است که روزی منطقه ای ترسناک بود. روزگاری بازیچه ی نوجوانان شد و اینک منطقه ای حاشیه ساز. مسجدی در قسمت غربی شهرک قرار دارد که چون خورشیدی مجمع تجمع شهروندان شهرکی است. مسجدی با حاشیه های خوب و بد. حاج عبدالحسین پورشامحمدی پدر معنوی شهرک و خادم چند ده ساله مسجد از افتخارات شهرک می باشد. مردم شهرک مخلوطی از کارگران شریف، فرهنگیان محترم، نظامیان خدوم و طلبه ها است.
از چینش جمعیتی شهرک انتظار می رود، کارهای بزرگ و هدفمند انجام دهند، اما اخیرا شاهدیم که چون گذشته کسی متولی امور به زمین افتاده شهرک نیست.
امروز در پیگیری ساخت میدان بیضی شکل شرق شهرک، صداهای ناهنجار در خیابان های شهرک، خانه های کذایی در حال ساخت، بی اخلاقی های فردی در خیابان های شهرک، اجاره های سرسام آور در شهرک و ... بحران زده شده ایم.
سکوت نامفهوم و بی معنی مردم شهرک و مسوولین نسبت به میدان شرقی شهرک جای هیچ گونه توجیهی ندارد.
وقتی بازار عمومی را به بهانه ساخت میدان خراب کنند و کسی چیزی نگوید، وقتی دور برگردان ابتدای شهرک را ببندند و کسی سال ها چیزی نگوید، معلوم است که سال های سال، ساخت میدان به بهانه های مختلف به تعویق خواهد افتاد.
از طرفی مردم پیگیری نمی کنند، از طرفی شهردار عزیز و فرماندار محترم به بهانه ازدحام مشکلات شخصی و عمومی فرصت پیگیری ندارند، تنها کاری که می شود کرد دعاست! دعا کنیم این میدان خودش ساخته شود، هم خیال مردم راحت می شود از آن جهت که بدون تذکر به مراد خود رسیده اند و هم خیال مسوولین که بدون حاشیه و حرف و حدیث میدان ساخته شد. نه موقعیت کسی به خطر افتاد و نه آبی از آب تکان خورد!!
پس بیایید همه دست به دعا برداریم و دعا کنیم: ای میدان خودت ساخته شو ... که مشکل تویی!!
جواد حاجی اکبری
بسم الله الرحمن الرحیم
آموزش خطاطی با خودکار و قلم با رویکردی جدید.
با وضع ضوابط و قوانین جدید.
جواد حاجی اکبری 09366093303