ناله شب
باز شب شد که دل زار ناله
وز غم عشق دلدار ناله
باز شب شد که شب زنده داران
اشک ریزند بر رخ چو باران
باز خورشید رفت و شب آمد
موسم ناله ی یا رب آمد
باز شب شد که مرغ شب آویز
که دهد ناله های غم انگیز
شب بود همدم بیقراران
پرده ی راز امیدواران
شب بود موقع راز گفتن
درد دل با خدا باز گفتن
شب در رحمت دوست باز است
موسم عرض راز و نیاز است
باز شب شد که دل نور گیرد
روح پرواز و سر شور گیرد
باز شب شد که در پرده ی شب
بشنوی از علی ذکر یا رب
#نماز_شب
@sserfan
سیر و سلوک و عرفان:
مراقبه گامی به عالم ناشناخته:
بسیاری از ما جرأت مردن بر گذشته را نداریم؛ زیرا احساس ناایمنی میکنیم و میخواهیم در پناه تعلقات ذهنی یا واقعی خود احساس ایمنی کنیم. ما ترجیح میدهیم خود را در حصاری از شناختهها، در لذتها، تجربهها، دانشها، و حتی در اضطرابها، بدبختیها، رنجها و اندوههای گذشته که به آنها عادت کردهایم و برایمان شناخته هستند، فرو برویم، ولی خود را در معرض ناشناختهها قرار ندهیم. (البته از شناختهها نیز میترسیم!)
مراقبه، آهسته گام نهادن به عالم ناشناخته هاست.
#مراقبه
#سکوت
#ذهن
@sserfan
سیر و سلوک و عرفان:
#داستانهای_عرفانی_زهد_واقعی
مردی صوفی مسلک با خواندن فصل زهد کتاب «معراج السعاده » علامه نراقی به زیارت وی شتافت. چند روزی مهمان او بود. او با دیدن وضعیت زندگی علامه نراقی، رفت و آمدها و مراجعات مختلف، زبان به اعتراض گشود و گفت: من فکر می کردم دارای زهد بی نظیری باشی لکن شما را این چنین نیافتم. علامه نراقی چیزی نگفت. سخن از زیارت امام حسین (علیه السلام) و کربلا پیش آمد. علامه نراقی گفت: دلم شوق دیدار و زیارت آن حضرت داد و هر دو تصمیم گرفتند به زیارت حرم امام حسین (علیه السلام) بروند.
در نزدیکی های قم آن مرد صوفی گفت: من کشکول خود را در کاشان جا گذاشته ام، علامه گفت: بدون آن هم می توان سفر کرد. آن مرد گفت: من به قدری به آن کشکول علاقه مندم که لحظه ای نمی توانم بدون آن زندگی کنم، بازمی گردم و تا کشکول خود را به دست نیاوردم به کربلا نخواهم رفت. علامه نراقی گفت: خوب بیندیش که زاهد کیست؟ من از آن همه ملک، باغ و ... چشم پوشیدم و دل کندم ولی تو از یک کشکول نمی توانی دل بکنی، زهد پشت پا زدن به زندگی نیست بلکه وابسته و
اسیر آن نبودن است. زهد یک مساله قلبی است و ارتباط چندانی به ظاهر زندگی ندارد.
#زهد
@sserfan
سیر و سلوک و عرفان:
معاشرت و ارتباط سالک با دیگران :
سالک باید از اینکه تمام اوقات مفید خود را در جمع و با دیگران بگذراند، به گونهاى که براى در خلوت به انس با حضرت دوست و تفکّر و ذکر و عبادات و مناجات پرداختن، فرصتى براى او باقى نماند، به شدّت پرهیز کند. گرچه انزواطلبى و قطع روابط خویشاوندى و دوستى و بریدن مراودات اجتماعى خطا و زیانبخش است، امّا محروم ساختن خویش از خلوتهاى معنوى نیز مردود و مضرّ است. بنابراین گرچه سالک باید در حدّ لازم و معتدل در جمع حاضر شود، امّا مى باید اوقات معیّنى را نیز براى تنهایى و خلوت اختصاص دهد.
بسیارى از عادات و رسوم خلق، از جهل و دنیاطلبى آنها برخاسته و با تعالیم و احکام الهى در تعارض آشکار است. سالک باید از تسلیم و تبعیّت محض در برابر عادات و رسوم خلق پرهیز کند و با اراده ى مستقل و استوار، آنچه را با موازین عقل و شرع سازگار نیست ترک نماید و به اینکه دیگران در مورد او چه خواهند گفت و چه قضاوتى خواهند کرد بهایى ندهد. زیرا عادات و رسوم خلق، خود دین على حدّهاى است که تبعیّت مطلق از آن با پیروى دین خدا قابل جمع نیست. البتّه سالک پس از اینکه توانست خود را از انقیاد آداب و رسوم جاهلانه ى خلق رها کند، براى اینکه زندگى بر بستگان و اطرافیانش تلخ نشود و به قصد مدارا با آنان که هنوز به چنین معرفت و حرّیّتى نایل نشدهاند، در مواردى که با اوامر الهى تضاد ندارد، مى تواند بدون رغبت قلبى، تا حدودى در عادات و رسوم رایج، با آنان همراهى کند. امیرالمؤمنین(علیه السّلام) در نامهاى به فرزند خویش، امام مجتبى (علیه السّلام) مى نویسند: یا بُنَىَّ کُن فِى النّاسِ وَ لا تَکُن مَعَهُم: فرزندم! در جمع مردم باش، امّا همراه آنان نباش. یعنى در اشتباهات و انحرافاتشان با آنها همراه نباش.
منبع :
شراب طهور
استاد مهدی طیب
#معاشرت_و_ارتباط_سالک_با_دیگران
@sserfan
سیر و سلوک و عرفان:
راه پیدا کردن حقیقت ، در سکوت نشستن و به درون نگریستن است :
حقیقت چیزی نیست که بتوان به آن دست یافت. حقیقت از پیش درون ماست. ما خود حقیقت هستیم- جست و جوگر همان جست و جو شونده است. اما ما همچنان در اینجا و آنجا به دنبال حقیقت می گردیم. هیچگاه حقیقت را در هیچ جایی نخواهیم یافت. یگانه راه یافتن حقیقت دست برداشتن از جست و جوی آن در بیرون است و تنها راه پیدا کردن حقیقت در سکوت نشستن و به درون نگریستن است. مساله انجام دادن کاری مطرح نیست، مساله، انجام ندادن هیچ کاری است. همین که در حالت سکون قرار گیری و آرامش کامل یابی، حقیقت رخ می نمایاند. حقیقت همیشه در آنجا درون تو بوده است اما تو هیچگاه در آنجا نبوده ای. زمانی با حقیقت رو در رو می شوی که تو نیز در درونت باشی.
#مراقبه
#سکوت
#ذهن
@sserfan
سیر و سلوک و عرفان:
تفاوت اساسی عرفان اسلامی با عرفان های نوظهور:
"معرفت نفس "خصیصه اصلی عرفان اسلامی و وجه تمایز آن با عرفان های نوظهور است.
در عرفان های نوظهور و مدتیشن صرفاً به یک «من تجرید شده» می رسند. به عبارت دیگر در نهضت های نوپدید عرفانی مانند اکنکار، یوگا، اشو، سای بابا، پائولوکوئیلو، فالون دافا، مدیتیشن متعالی و عرفان سرخپوستی کارلوس کاستاندا با هم انواع و شکل های گوناگون آن، هدفشان خودشناسی و معرف نفس به انگیزه رسیدن به خدا نیست هدف آنان مدتیشین (تمرکز)، آن هم برای رسیدن به ریلکسیشن relaxation (آرامش) است.
باید توجه داشت که هدف عرفان، شهود خدا در تمام صحنه های زندگی و احوال درون و بیرون است و عرفان؛ یعنی خود را حاضر در محضر خدا دیدن و شناخت حضوری خدا و اسما، صفات و افعال الهی.
شادی، نشاط، آرامش و امثال آن از هدف های نهایی و غایی عرفان نیست و رسیدن به این حضور و شهود الهی، فقط از راه شناخت خدا و یاد وی محقق می شود: «اَلا بِذِکر اللهِ تَطمَئنُّ القُلُوبُ».
شبه عرفان ها نوعی تخدیر پدید می آورد و تخدیر، محصول فلج کردن عقل و ذهن است، ولی آرامش، مبنای عقلانی دارد. براستی، استفاده از ماده های توهم زا در عرفان هایی از نوع غربی و استفاده از افراط در موسیقی و سکس که در نوع شرقی اش رواج دارد، چه آرامشی دارد؟
در عرفان اسلامی برای رسیدن به عرفان ناب و توحید خالص بر «خودشناسی» تأکید می گردد .به عنوان مثال مرحوم علامه قاضی برای نفی خواطر و پیشگیری از اوهام و اندیشه هایی که خاطر سالک را بر می آشفته و فضای قلب او را تیره و تار می سازند، در مرحله نخست، توجه به نفس را دستور می داده اند، بدین گونه که سالک، برای زدودن ظواهر مزاحم و ناباب و شیطانی، باید هر روز به مدت حداقل نیم ساعت در وقت معین، به نفس خود توجه کند تا این توجه و تمرکز، رفته رفته به معرفت نفس بینجامد و به مقصود خود دست یابد.
باید توجه داشت که مرحوم قاضی معتقدند که سلطان معرفت وقتی تجلی و ظهور می کند که آدمی به معرفت نفس پرداخته و این معرفت نفس ملازم و همراه با معرفت ربّ است.
و این برخلاف آن چیزی است که در عرفان های نوظهور و نهضت های نوپدید دینی new religious movment مطرح می شود.
عارفانی چون آیت الله قاضی طباطبایی معتقدند که هدف عرفان رسیدن به لقاء الهی است.
اما در مکاتب عرفانی معاصر هدف رسیدن به آرامش، شادمانگی و شفابخشی است. و حال آنکه این اهداف با برخی داروها نیز قابل وصول است و می توان به دست آورد.
در این مکاتب سالک سعی می کند که به خود برسد نه به خدا و این ویژگی مشترک عرفان های نوپدید و هندی است.
منبع :
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/
#تفاوت_اساسی_عرفان_اسلامی_با_عرفانهای_نوظهور
@sserfan
صحیفه نور:
?? 4 شهریور سالروز شهادت حاج مهدی عراقی و فرزندش بدست گروهک تروریستی فرقان
??بیانات امام خمینی (ره) در دیدار با خانواده شهید مهدی عراقی
بسم الله الرحمن الرحیم
من ایشان را حدود بیست سال است که میشناسم. مهدی عراقی یک نفر نبود، او به تنهایی بیست نفر بود. حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود اما آنچه مطلب را آسان میکند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد. او میبایست شهید میشد؛ برای او مردن در رختخواب کوچک بود.
{برادر شهید: ما خوشبختیم که هدیهای به پیشگاه حضرت ولیّ عصر و نایب آن حضرت، امام خمینی، تقدیم داشتیم.}
این هدیهای است برای خدا.
{فرزند کوچک شهید عراقی: پدر من در مقابل دو شخصیت سر تعظیم فرود آورد: اول مرحوم نوّاب صفوی و دوم امام خمینی. و من خوشحالم که اگر دو نفر را از دست دادیم، قلب میلیونها انسان را متوجه به خود دیده و دل آنان را در دست داریم.}
شما خدا را دارید که فوق هر نیرویی است.
4 شهریور 1358
?? توضیح تاریخی: شهید مهدی عراقی همچون سربازی فداکار در خدمت امام بود و از کینه منافقان در امان نماند و در 49 سالگی به همراه فرزندش حسام توسط گروهک فرقان به شهادت رسید و در جوار حضرت معصومه مدفون شد.
?? @Sahifeh_noor