بخشی از مصاحبه هفته نامه تایم با امام خمینی (ره) - 9 آذر 1358
https://goo.gl/iJGMm4
??مصاحبهکننده: شما زندگی خیلی منزوی داشتید، شما اقتصاد جدید و حقوق روابط بین المللی را مطالعه نکردهاید، تحصیل شما مربوط به علوم الهی است، شما در سیاست و گرفتن و دادن یک زندگی اجتماعی درگیر نبودهاید. آیا این در ذهن شما این شک را به وجود نمیآورد که ممکن است عواملی در این معادله باشد که شما نمیتوانید درک کنید؟
??امام خمینی (ره): ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسیای که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده میشده است را شکستهایم. ما خود چارچوب جدیدی ساختهایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهایم. از هر عادلی دفاع میکنیم و بر هر ظالمی میتازیم، حال شما اسمش را هر چه میخواهید بگذارید. ما این سنگ بنا را خواهیم گذاشت. امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمانها و شوراها را بر این پایه بنا کنند، نه بر پایه نفوذ سرمایه داران و قدرت مندان که هر موقعی که خواستند هرکسی را محکوم کنند، بلافاصله محکوم نمایند.
#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی
#صحیفه_امام
#امام_خمینی
صحیفه نور،جلد 22،صفحه 265
صحیفه امام، جلد 11، صفحه 155
ما قدرت ایستادن در برابر ابر قدرت ها را داریم
وظیفه ماست که در مقابل ابر قدرت ها بایستیم و قدرت ایستادن هم داریم، به شرط اینکه روشنفکران دست از غرب و شرق و غربزدگی و شرق زدگی بردارند و صراط مستقیم اسلام و ملیت را دنبال کنند. ما با کمونیسم بین الملل به همان اندازه در ستیزیم که با جهانخواران غرب به سرکردگی آمریکا، و با صهیونیزم و اسرائیل شدیداً مبارزه می کنیم. دوستان عزیزم! بدانید که خطر قدرت های کمونیستی از آمریکا کمتر نیست و خطر آمریکا به حدی است که اگر کوچکترین غفلتی کنید نابود می شوید. هر دو ابر قدرت کمر به نابودی ملل مستضعف بسته اند و ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانی کنیم. ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمی کنیم کنار بگذاریم، زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نمی باشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است.
#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی
#صحیفه_امام
#امام_خمینی
??صحیفه نور جلد 12 صفحه 19
پیام حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت حلول سال جدید
مورخ 1359/01/01
در آمد ایران زیاد است لکن خورنده هایش زیاد است!
اینکه می بینید هی فریاد می زنند از اینکه بودجه کم است، کسر آمد، نه این است که درآمد ایران کم است، درآمد ایران زیاداست لکن دست هایی در کار است که نمی گذارد تأمین بشود، خورنده هایش زیادند. نفت الان یک بودجه بسیار زیادی است و یکی از خیانت هایی که الان شاه بر ملت ما می کند این است که این ذخیره ای که باید برای سال های بسیار طولانی برای نسل های آتیه محفوظ بماند و زندگی بکنند با همین ذخائر، این آدم خواهد که در ظرف 20 سال، 30 سال، همه اش را به حلقوم آمریکا بکند و در ازایش هم چیزی دریافت برای منفعت ملت نکند.
#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی
#صحیفه_امام
#امام_خمینی
??صحیفه نور جلد 3 صفحه 251
بیانات امام خمینی (ره) پیرامون عمق خیانت های شاه در ابعاد مختلف
مورخ 1357/09/04
عبدالکریم سروش و فلاسفه:
"در زمین مردمان خانه مکن/کار خود کن کار بیگانه مکن"
بخش چهارم:1368/11/20??????
چنانکه گذشت در وجود انسان صفاتی نهاده شده است که انبیای الهی می کوشند جایگاه حقیقی آن صفات را به ما نشان دهند. هم چنین گذشت که وجود ما در ادامه تاریخ گذشتگان نهفته شده است. با این اوصاف می نگریم که انسان از بدی برکنار نبوده است. با این حال وی در ظرف تاریخ محقق شده است. همین انسان میل به نزول دارد و اگر منتظر هستیم که انسانی بهتر جای او را بگیرد در واقع این امر در تعریف انسان نمی گنجد! و او موجودی است مخلوط از خوبی و بدی. انسان ها ممکن است که به صورت فردی از شرایط اجتماعی تاثر بپذیرند اما به صورت کلی این حکم برای آنها صادق نیست چراکه تاریخ نمایشگاه عرصه روان بشری است و در این ظرف نمی توان نمونه خالص یافت! لذا وجود بدی و طبیعی بودن آن مبارزه با بدی را نفی نمی کند. البته شناختی از این طبیعی بودن بدی به دست می آید اما باعث نمی شود که دست روی دست بگذاریم و تسلیم بدی ها شویم. وانگهی که انسان بر حسب استعداد خود می تواند پذیرای خوبی و بدی شود و در این دو سر تا نهایت آن حرکت کند. انسان اگر مجدد خلق شود و در تاریخ قدم بگذارد باز هم همین افعال را به صورت مشابه تکرار خواهد کرد چنانکه از مرگ گذشتگان درس نمی گیرد و قدم در راه های نادرست می گذارد. بنابراین او با اختیار خود تاریخ را می سازد. بنابراین تقدیر خداوند یعنی همان برنامه که خداوند برای این جهان در نظر گرفته است. ازاین روی قلمرو تقدیر به افعال خدا و جبر و اختیار به افعال آدمی بازمی گردد و لذا هست که اختیار در دل تقدیر جای می گیرد. بی معنا است اگر گمان شود که خداوند پیش از آفرینش خواسته باشد از کسی مشورت بگیرد و از همین جهت تقدیر عبارت است از چنین بودن ساکنان جهان. بنابراین اگر حتی ثابت شود که انسان مختار یا مجبور است این هم در دل تقدیر جای می گیرد و عالم به همان مسیری می رود که خداوند خواسته است. اما انسان که هوس استیلا دارد باید درک کند که اگر بر فرض محال برجای خدا می نشست چه طرح و تدبیری برای عالم انتخاب می کرد؟ با این حال انسان نباید گمان کند که چون مختار است پس باید به همه هوس هایش جامه عمل بپوشاند. انسان مختار است اما اختیار او غیر از آزادی اراده است(عده ای از متکلمان بر این راه رفتند که اکنون به دلیل دشواری بیش از حد استدلال های آنان از آن عبور می کنیم).
به هر روی دکتر سروش قائل به این نکته است که اختیار در دل تقدیر جای می گیرد و اختیار از نظر ایشان مقهور غیر نبودن است. یعنی اینکه انسان دریابد بیگانه بر او مسلط نیست. بیگانه یا آشکار است که انسان را به فعلی وامی دارد و یا در خفی است که در دل می نشیند و انسان را متحول می کند. برای این منظور باید جنس خودمان را درک کنیم و بشناسیم و برای امر اختیار میان خود و بیگانه فرق نهیم. با این اوصاف با شناخت خود و قدم به قدم بیگانه را از وجود خود طرد می کنیم و می دانیم که در کجا و در کدام مسیر قدم بگذاریم. بیگانه در وجود انسان رسوخ می کند و جای را بر اختیار و اراده او تنگ می کند.
با این وصف به نظرم می رسد که این استدلال های دکتر سروش نیازمند نقد و تبیین بیشتری است که در پست بعدی بدان می پردازیم!
ادامه دارد...
برچسب ها: #عبدالکریم_سروش؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اختیار؛ #اراده؛ #بیگانه؛ #متکلمان؛ #انبیای_الهی؛ #پیامبررحمت؛ #اوصاف_پارسایان.
? #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
?دکتر #عبدالکریم_سروش.
?? #حکمت_و_معیشت.
@Soroush_Philosopher
??برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید??
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
صحیفه نور:
?? استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی
همه تان با هم جمع شدید، زن و مرد، بچه و بزرگ فریاد کردید آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی. همانی که ملت ما خواست دستش آمد، چطور اینها می گویند که جمهوری اسلامی، انقلاب شد چیزی دست ما نیامد. مگر انقلاب برای چه شده بود. انقلاب برای این سه تا مقصد، سه تا مطلب بود که اساس مطلب است.
#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی
#صحیفه_امام
#امام_خمینی
صحیفه نور،جلد 10،صفحه 131
بیانات امام خمینی(ره) در جمع مسؤولین امور تربیتی نواحی نوزده گانه و دانش آموزان مدارس تهران
مورخ:1358/08/13
?? عضو کانال صحیفه نور شوید :
@sahifeh_noor
?? اللهم عجل لولیک الفرج ??
شیخ مهدی دادافرین:
سلام بر من و اُمّ و اَب و برادر من
درود باد به ابنا و جدّ اطهر من
منم پیمبر خون خدای عزوجلّ
که وحی می دمد از نطق روح پرور من
مرا به تربیت حیدری کنار حسن
برای کرب و بلا پرورید مادر من
تنم سپر، سخنم ذوالفقار خشم علی
مصاف، بدر و احد، کوفه، شام، خیبر من
هماره بر گل روی عزیز زهرا بود
نگاه اول من تا نگاه آخر من
ز آفتاب قیامت اثر نمی ماند
اگر به حشر فتد سایه ای ز معجر من
منم پیمبر ثارالله و چهل معراج
به پیشباز بلا ثبت شد به دفتر من
کسی که بوسه به دستش زدی رسول خدا
نهاد بوسه به پیشانی منوّر من
نگاه نافذ بابا به صورتم میگفت
به حق که فاطمه دوم است دختر من
شب ولادتم آغوش خود گشود ز هم
به بر گرفت مرا همچو جان، برادر من
قسم به خون شهیدان، پیام خون خدا
رسد به گوش همه نسل ها ز حنجر من
حسین داشت بسی پاس احترام مرا
نمی نشست علمدار او به محضر من
جلال و عزت و عزم و ثبات و صبر و رضا
کنند خم سر تعظیم در برابر من
اگر چه حج من از مکه شد شروع ولی
سفر به کرب و بلا گشت حج برتر من
حسین کعبه شد و کربلا و کوفه و شام
شد این سفر عرفات و منا و مشعر من
ز دست رفتم و یکدم ز پای ننشستم
هماره محمل من گشته بود سنگر من
زمام ناقه من بود اگر به دست عدو
سر حسین، سر نیزه گشت رهبر من
سرم شکست ولی سرفراز برگشتم
اگرچه ریخت ز هر بام، سنگ بر سر من
خدا گواست ندیدم به غیر زیبایی
زهی عقیده و ایمان و عشق و باور من
می بهشت شد، از جام دیده ام جوشید
هر آنچه ریخت عدو خون دل به ساغر من
قدم قدم همه آب حیات جاری بود
به کام خشک شهیدان ز دیدة تر من
سخن ز فاطمه گوید به موج حادثه ها
نماز و چادر خاکی و ماه منظر من
چنان به خطبه گشودم زبان به بزم یزید
که لال شد ز سخن، دشمن ستمگر من
نمود کاخ ستم را خطابه ام ویران
اگر چه دامن ویرانه گشت بستر من
عجیب نیست اگر رأس یوسف زهرا
ز نوک نیزه بیاید چو روح در بر من
رواست مهر بسوزد ز آتش نفسم
که داغ ها همه در دل شدند آذر من
اگر چه آتش داغ حسین آبم کرد
به دادگاه قیامت خداست داور من
به جای چادر خاکی، ز طیّ ره گردید
غبار، مقنعة گیسوی معطر من
جمیل بود به حق خدا جمیل جمیل
بلا و داغ دل و غصّة مکرر من
نه شام و کوفه و کرب و بلا، قسم به خدا
زمانه تا گذرد عالم است محشر من
پس از شهادت عباس و اکبر و قاسم:
همین زنان اسیرند خیل لشکر من
به بیت بیت بلند قصیده ات "میثم"
بگیر حاجت خود را هماره از درِ من
***استاد حاج غلامرضا سازگار***
شیخ مهدی دادافرین:
چون حضرت زینب (ع) به دنیا آمد مادرش حضرت زهرا (س) او را خدمت پدرش حضرت امیر المؤمنین (ع) آورد و گفت: این مولود را نامگذاری کنید.
حضرت فرمود: من بر رسول خدا (ص) سبقت نمی گیرم و حضرت رسول (ص) به مسافرت رفته بودند، چون ( سه روز گذشت و آن حضرت ) ازسفر آمدند ، حضرت علی (ع) عرض کردند: ( یا رسول الله،خدای متعال دختری به فاطمه عطا فرموده ) نامی برای او تعیین فرمایید .
آن حضرت فرمودند: ( فرزندان فاطمه اولاد من هستند، ولی ) من از خدا پیشی نمی گیرم. جبرئیل نازل شد و سلام خداوند را به پیامبر رسانید ، و عرض کرد: خداوند نام این کودک را زینب اختیار نموده ( و در لوح محفوظ نوشته ) است.
و به پیامبر(ص) از مصیبتهایی که براین مولود وارد می آید خبرداد. پیامبر گرامی (ص) گریه کردند و فرمودند:
« مَنْ بَکی عَلی مُصابِ هذِهِ الْبِنْت ، کانَ کَمَنْ
بَکی عَلی اَخَوَیْهَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ »
« کسی که برمصیبتهای این دختر گریه کند همانند کسی است که بردو دوش برادرش امام حسن و امام حسین (ع) گریه کرده باشد».(1)
مرحوم آیة الله جزائری و عبّاس قلی خان دردنبال? حدیث نقل می کنند که حضرت فرمودند: وصیّت می کنم حاضرین و غائبین امّت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند، همانا وی مانند خدیجه کبری است. (2) « زینب » در لغت بمعنای درخت زیبا و خوشبوست . (3) و ممکن است مخفف «زین» و «أب» باشد بمعنای زینت و نکوئی پدر. بعداز تولّد حضرت زینب پیامبر (ص) به خانه فاطمه (ع) تشریف آورده، فرمودند: دخترم، این نوزاد را پیش من بیاورید. چون آوردند او را گرفت و به سینه چسبانید و صورت برصورت او گذاشت و گری? شدید وبلندی نمود، که اشک برگونه های مبارکش جاری شد ، حضرت فاطمه (ع) عرض کرد: پدرجان، این گریه ازچیست ، خداوند چشم شما را گریان نکند؟
حضرت فرمودند: دخترم فاطمه بدان، زود باشد این نوزاد به مصائب گوناگون و گرفتاریهای ناگوار مبتلا گردد
« یا بَضْعَتِی وَ قُرَّةَ عَیْنی اِنَّ مَنْ بَکی عَلَیْها وَ عَلی مَصائِبْها یَکوُنُ ثَوابُ بُکائِهِ کَثَوابِ مَنْ بَکی عَلی اَخَوَیْها، ثُمَّ سَماها زِیْنَبْ »
« ای پار? تنم و نور چشمم، هرکس براو و بر مصیبتهای او بگرید ثواب کسی رادارد که بر برادرانش گریه کرده باشد. پس او را زینب نام نهاد».
------------------------------------------------------------
1- زینب کبری /32 ، الطراز المذهّب ( تاسع حضرت زینب (س) ) :1/44
2- خصائص الزینبیّه /17 خصیصه دوم ،تاسخ حضرت زینب(س) : 1/44
تشبیه این مجلّله به حضرت خدیجه (ع) اشاره شده همانا فضائل خدیجه کبری براحدی پوشیده نیست .
وجه تشبیه : حضرت خدیجه (ع) مای? تسلّی رسول خدا (ص) بود . بنابراین این مخدّره مایه تسلّی امام حسین (ع) بود.
3- اقرب الموارد: 1/ 475 (زینب)
4- معالی السّبطین : 2/ 132، ناسخ حضرت زینب (ع) : 1/ 46