عبدالکریم سروش و فلاسفه:
"مرغ بر بالا و زیر آن و سایه اش"
جلددوم؛بخش چهاردهم:1369/11/5???
در این بخش دکتر سروش به بحث #دعا می پردازند. ایشان در ابتدا یادآور می شوند که اذن خدا به دعا امری اعتباری نیست بلکه به ساختمان مخلوق برمی گردد چراکه انسان هم می تواند و هم مشتاق است که او را بخواند. هم چنین می دانیم که دعا از تعالیم خداوند و انبیای الهی است و اگر پیامبران به انسان نمی آموختند که می توان خدا را خواند انسان به آن پی نمی برد پس خدا هم اجازه داده و هم رغبت را در وجود انسان نهادینه کرده است. دعا مسبوق به دلبردگی است و به دنبال آن شوق گفتار در آدمی ایجاد می شود. انسان میل دارد که با برخی افراد سخن بگوید و این شوق سخن گفتن با خدا دلیل همنشینی و مجانست روحی است. پس همه این عشق و سخن مدلول دلبردگی اولیه است به گونه ای که جمال خدا در بدو خلقت عامل آن بوده است. دعا اولا چهره خدا را به روی آدمی باز می کند و انسان می تواند انعکاس آن جمال را ببیند... از سویی کسی که ذوق دعا نمی یابد از درگاه الهی طرد می شود و کم ترین لذتی از سخن گفتن با حق نمی برد. پس شخص باید به درون خود مراجعه و روح خود را تفقد کند پس دعا ابراز زندگی است نه ابزار زندگی. اما ظاهربینان از پدیده های فرعی مترتب بر دعا فقط ظاهر آن را می گیرند. البته همه آدمیان در یک سطح نیستند و برخی بنده خالص خدا هستند که رفعت می گیرند و مراتب بالاتری نصیب آنها می شود... در مرتبه فوق دعا شخص خودش زبان نمی گشاید بلکه درک می کند که پاره ای از #هستی است. او همه چیز را بر سرجای خود می بیند و اگر انسان چنین دیدی به عالم داشته باشد تغییر و طلب آن برایش معنا نخواهد داشت. پس کسی که با هستی احساس یگانگی می کند دعا هم برایش معنای متفاوتی پیدا می کند. وانگهی که دعا متناسب با مراتب روحی آدمیان است و مانند افعال و اعمال افراد با ضمیر آنها مناسبت تام دارد و خلاصه این که دعا ثمره معرفت و شناخت خداوند است. راه دعا همیشه باز است و نا امیدی از رحمت الهی بزرگترین گناه است. خدا مجال بازگشت را به بندگان می دهد. خداوند راز بنده را فاش نمی کند و بهانه نمی تراشد که انسان را در جهنم جای دهد. اما بنده باید همواره در مرتبه خوف و رجا زندگی کند. به علاوه خداوند وعده تبدیل شدن سیئات به حسنات را داده است و این اثر کیمیای توبه است. از سویی می دانیم که خداوند با بندگان خود از سر کرم معامله می کند نه عدل. پس بنای کار خدا دور کردن نیست بلکه افزایش نیکی است تا انسان حرکتش تند شود و به مقصد برسد...همه چیز در عالم گواهی می دهد که درهای رحمت الهی گشوده است و هیچکس حقی بر گردن خدا ندارد. هم چنین ذات نظام جهان این است که سیئات را دور می کند و نیکی را پرورش می دهد یعنی جهان با بدی سازگار نیست و پاداش خوبی ها و بدی ها هم به همین صورت واقعی و عینی است و اعتباری نیست. اما برای داوری باید مجموع عالم و تاریخ آن را در نظر آورد نه مقطعی از تاریخ را و سرمایه انسان در این عالم امید است؛ پس بذر نیک در تاریخ پوسیده نمی شود و اثر خود را آشکار می کند. در نهایت سروش یادآوری می کند که فیلسوفان ثواب و عقاب را به رابطه معلولی فروکاسته اند که بر اثر آن هر عمل فقط نتیجه خود را دارد و ثواب و نیکی بیش از حد منتفی می شود.
ادامه دارد...
برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اوصاف_پارسایان؛ #پیامبر_رحمت؛ #ثواب؛ #نیکی؛ #فیلسوفان؛ #توبه
? #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
?? دکتر #عبدالکریم_سروش.
?? #حکمت_و_معیشت.
@Soroush_Philosopher
??برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید??
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A