آنگاه که عشق شما را دلالت می کند
از پیِ او روان شوید،
اگر چه راه هایش سخت و شیبناکند.
و آنگاه که بال هایش شما را در میان می گیرند،
خود را به او واگذارید،
اگر چه شمشیر نهان در پرهایش
زخمی بر شما نهد.
آنگاه که با شما سخن می گوید به او ایمان بیاورید،
اگر چه صدایش رویاهای شما را بیاشوبد،
چنان که باد شمال باغ را می آشوبد.
چرا که عشق هم به شما تاج می دهد،
و هم به صلیب تان می کشد.
هم به بارتان می آورد،
و هم شما را هَرَس می کند.
هم از قامت شما فرا می رود،
و ترد ترین شاخه هاتان را که در آفتاب می لرزد می نوازد، هم از ریشه هاتان فرو می شود،
و آنها را وصال شان با خاک تکان می دهد.
چون بافه های غله شما را به خود می کشاند.
پوست تان را می شکافد تا عریان شوید.
غربال تان می کند تا از کاه جدا شوید.
می کوبدتان تا آرد شوید.
خمیرتان می کند تا نرم شوید.
و پس شما را بر آتش مقدس اش می نهد،
شاید که نان مقدس شوید برای ضیافت مقدس خداوند.
عشق با شما چنین می کند، شاید که رازهای
دل خویش را بدانید، و با این دانایی پاره ای از دل حیات شوید.
اما اگر در بیمِ خود تنها جویای آرامش عشق و لذت آن هستید، آن بِه که عریانی خود بپوشید،
و از حریم خرمن کوبیِ عشق پا به جهانی بی فصل بگذارید،
که در آن شما می خندید، اما نه با تمام خنده خود،
و در آن شما می گریید، اما نه با تمام اشک هایتان.
عشق چیزی جز خود نمی بخشد،
و چیزی جز خود نمی گیرد.
عشق چیزی به چنگ نمی آورد، و در چنگ نمی ماند،
زیرا که عشق را تنها عشق بس است.
آنگاه که عشق می ورزید مگویید: " خدا در قلب من است، "
بلکه بگویید : " من در قلب خدا هستم. "
و بر این گمان مباشید که می توانید جریان عشق را راه نمایید،
چرا که عشق، اگر شما را از خود بداند، جریان شما را راه می نماید.
?? #جبران_خلیل_جبران
?? پیامبر