کلید واژه های نفوذ
به سبک مادرم (1)
مادر بنده یکی از مادرهای متدین و انقلابی است. مادری که خالق ماجراهای شیرین انقلابی است. ماجرای پیش رو یکی از ده ها ماجرایی است که به خواست خدا یادداشت خواهد شد. منتظر شماره های بعدی باشید.
صدای زنگ خانه به صدا در آمد. خانمی با حجابی نامناسب گفت سلام. شما را فلانی معرفی کرده است. برای یادگیری .... آمده ام. گفتم بفرما، درست آمده ای. اما نامناسب آمده ای! دانشجوی دانشگاه فرش قدیم و هنرهای تجسمی جدید بود. سریع رفت سر اصل مطلب. گفت برای آموزش چقدر می گیری؟ با تبسم گفتم: هیچی! اما من به خانم بدحجاب آموزش نمی دهم. گفت مشکل شما حجاب من است؟ گفتم: بله! هر موقع حجابت را درست کردی، قدمت روی چشم. رایگان به تو آموزش می دهم. رفت.
بعد از چند روز با حجاب کامل آمد. گفت: چادرم را از دوستم قرض گرفتم. مقداری به او آموزش دادم. وقت تمام شد. وقتی خواست برود یک قواره چادر دوخته نشده به او دادم. گفتم: این یادگار فاطمه زهرا است. خودت باید یکی داشته باشی. رفت.
چند ماه بعد برگشت. با چهره ای خندان، اما چادری! گفت به مادرم جریان شما را گفتم. خیلی خوشحال شد. این چادر همان چادر شماست. گفت: حتما باید او را ببینم و از وی تشکر کنم. آن جلسه گذشت. رفت.
چند ماه بعد با مادر و پدرش آمد، اما چادری! از راه دور آمده بودند. مرا بوسید و بویید و تشکر کرد. گفت ما تا حالا اصلا نمی دانستیم چادر چیست؟!! بعد از کلی صحبت رفتند.
لبخند، هدیه، هدف. رفتار، گفتار، تاثیر. این ها کلید واژه های نفوذ هستند. برای دعوت به خیر و بازداشت از بدی باید نفوذ کرد. لبخند مقدمه نفوذ و هدیه نقطه اوج نفوذ است. هدف هم مدیر جلسه، یعنی هادی نفوذ است.
لبخند و هدیه هدفمند می تواند مسیر زندگی یک انسان را عوض کند. یعنی ما می توانیم با روشی درست یکی از متغیر های (تغییر دهنده) خدای متعال روی زمین باشیم.
جواد حاجی اکبری