سیر و سلوک و عرفان:
عید عارفان
(قسمت دوم )
سالکان کوی عید دیدار و لقاء دو دسته اند:
1. سالکان مجذوب
2. مجذوبان سالک
چه این که با جذبه به سلوک می پردازند و دیگری با سلوک غرق در جذبه می گردد و ریاضت و رنج سفر الی الله و انتظار دیدار جمال یار با قربانی شدن همه هویت و هستی اش را در مضجع و قربانگاه سیر و سلوک به سر می آید و «عند ملیک مقتدر» و «عند ربهم یرزقون» فرا می رسد پس غم و شادی عارفان و قبض و بسط وجودی سالکان و عرفان خوفی و عشقی و مناجاتی و خراباتی مشتاقان کوی حق به «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» تبدیل خواهد شد که:
چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد
ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم
(دیوان حافظ)
و به تعبیر مولوی:
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست
(مثنوی معنوی، دفتر اول، ابیات 15-16)
عید عارفان واقعه ای درونی و انفسی است نه بیرونی و آفاقی و هر لحظه و زمانی عارفان سیر و صیر درونی و جوهری داشته و فزاینده و بالنده متحول و در حال شدن هستند و در این شناختن و شدن درونی از حجاب و زندان خود خاکی و تعلقات و تعنیات خارج شده و من مادی و سفلی را فدا و قربانی من علوی و معنوی کرده تا در جبهه جهاد اکبر کشته شمشیر عشق و لقاء گردند و به دیدار دوست نائل و واصل شوند و هر لحظه و دمی مرگ اختیاری داشته که آن را با جذبه و سلوک به بسط و شادی وصال و شهود تبدیل می نمایند. عید عارفان عید هر لحظه نو شدن، تعالی وجودی و تکامل درونی یافتن، طی مقامات و منازل نمودن و از برون به درون راه یافتن و از درگاه به بارگاه آمدن و با چشم دل جمال دلبر و دلدار را مشاهده کردن است پس عید «قربان و فطر» هماره برای هل قربانی کردن خود و سحر و سهر و صمت و صوم بودن و «عید فطر» داشتن در پرتو عید مبعث و غدیر یعنی سیر و سلوک محمدی(ص) و علوی یا نبوتی یا ولایتی متصور است که شریعت و ولایت روح و جانمایه سلوک و شهود و
"عید ولایت" یعنی مقام قرب و «فناء فی الله و بقاء بالله» عارفان است اللهم الرزقنا.
رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس
گوئی ولی شناسان رفتند از این ولایت
(دیوان حافظ شیرازی)
پس «دو عید» عید فراق از خود و عید وصال به خدا می باشد.
منبع :
http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=6
#عید_عارفان
@sserfan