محرومیت از شهود و فنا و علت آن :
آن کس که در عالم اغیار و در تماشای آنها و طلب آنها مستغرق گشته و دل بدانها خوش نموده و انس به آنها پیدا کرده و با آنها آرام گشته و مطلوب او در اول و آخر و در همه وقت همان اغیار است و حاجت بدانها دارد و داشتن آنها را رفع حاجت خود می داند و اصولا فکر و عقیده ی او اینست که انسان باید همین مظاهر دنیوی و همین اغیار را داشته باشد و سعادت و کمال انسان را در بدست آوردن آنها و داشتن آنها می بیند و انسان را محتاج آنها دانسته و نرسیدن و نداشتن آنها را فقر و حرمان می داند و خلاصه مطلب اینکه از تمام وجود او، از عقل و فکر او، و از قلب او ندای احتیاج به اغیار سر می زند و نه به وجه حق و شهود وجه او ، چنین کسی ذره ای احتیاج به شهود در وجود او و در قلب او نیست و غم و حزنی از این باب برای او نبوده و رنج و دردی از این لحاظ در قلب وی نیست.
نه سوزی در دل دارد و نه اشکی در چشم ،نه آهی از درون می آید و نه شوقی از دل بر می خیزد و بلاخره حاجتی به شهود و وجه الله ندارد چنین کسی هرگز از نور هدایت کننده ی به سوی او بهره نخواهد برد
زانکه بی حاجت خداوند عزیز
می نبخشد هیچ کس را هیچ چیز
آنها که تمام وجود آنها و قلب آنها پر از اغیار و قلب آنها پر از محبت اغیار بوده و باطن آنها محل توارد و تداخل اغیار است و مملو از اسارت هاست و با این حال به بعضی از اوراد و اذکار می پردازند و انتظار شهود را دارند بدون اینکه در تطهیر دل بکوشند و حاجت به شهود پیدا کنند هرگز به آنچه انتظار دارند نمی رسند زیرا که در دل آنها آنچه وجود ندارد حاجت و فقر به شهود وجه الله است و هرگز از نور هدایت کننده یعنی نور الهی برخوردار نمی گردند .
مرحوم آیت اله محمد شجاعی
مقالات جلد اول ص 224