عسل و مسل
النحل- 68- وحى کرد پروردگارت بزنبور عسل که برگیر از کوهها خانه ها و هم از درختها و از آنچه میسازند و آنگه بخور از همه میوه ها و برو براه هاى پروردگارت آرام و رام تا برآید از شکم آنها نوشابه رنگارنگ که در
آن درمانست براى مردم، راستى در این البته نشانهها است براى مردمى که اندیشند.
وحى یا الهامى است از خدا یا کنایه است از اینکه این غریزه را بدو داده و مقصود از عروش ساختمانیست که از شاخهها و موها برآرند، و درمان مردم در آنست یا در خود او چنانچه تنهایش درمان برخى بیماریها است یا با جز او چون داروهاى دیگر چون کمتر معجونیست که عسل در آن نباشد و برخى گفتند: مقصود اینست که قرآن درمان است براى مردم، در آن نشانهها است، زیرا هر که در احوال زنبور عسل اندیشه و وضع پیدایشش را بخوبى بداند خدا آموزگار او است که توانا و مختار و حکیم و دانا و موصوف بهمه صفات کمال است و هیچ کاستى ندارد، و دلالت دارد که عسل حلال است بلکه شمع هم زیرا کمتر از عسل جداست و هم بر جواز مگس دارى براى عسل تا آنجا که مانع شرعى نباشد و هم بر جواز درمان خواستن از آن تنها و با دیگر داروها و بر اینکه خدا درمان را بوسیله دارو دهد و اگر چه بىآن میتواند چون حکمت در اینست و بر جواز طلب علم پزشکى بلکه علم کلام و اندیشه در کارها و کردارها و استدلال بدانها ببودن واجب الوجود و صفاتش و بر حسن و قبح عقلى و جز آن که یکى از افاضل گفته و در برخى جاى گفتگوئیست.
1- در مجمع البیان (3/ 6) بنقل از عیاشى که مردى بامیر المؤمنین علیه السّلام گفت: دلم درد دارد، فرمود: زن دارى؟ گفت: آرى فرمود: چیزى از مالش با رضایش بخشش گیر و با آن عسل بخر و بر آن آب باران بریز و آن را بنوش که من شنیدم خداى سبحانه در قرآنش میفرماید «و فرو فرستادیم از آسمان آب با برکت» و هم فرمود «برآید از شکمشان نوشابه رنگارنگ که در آن درمان است براى مردم» و هم فرموده «و اگر زنهاتان برضایت دل از آن چیزى بشما دادند بخوریدش خوش و گوارا» و چون برکت و درمان و خوشى و گوارائى گرد آیند درمان یابى.
آسمان و جهان (ترجمه کتاب السماء و العالم بحار الأنوارجلد 54)، ج10، ص: 98