عشق، مهمترین قانون هستی
اهل عرفان خدا را معشوق میبینند و آدمی را عاشق و عشق را مهمترین قانون هستی و حاکم بر کار عالم. عشقی که البته یکسویه هم نیست و به تعبیر حافظ اگر مبتنی بر احتیاج عاشق است متکی به اشتیاق معشوق هم هست (ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود). به این معنا اهل عرفان عاشق را به جای بنده و در نسبت با خداوند مینشانند.
بر مبنای چنین نگرشی است که دیگر مفاهیم عرفانی از قبیل رضا و تسلیم و توکل و فنا معنا مییابند. این نگرش گاه به تصویر جنبههایی سخت لطیف از رابطه عاشقانه انسان و خدا بر مبنای درک جمال الهی انجامیده است و گاه به صورتهای افراطیتری در انالحق گفتن حلاج و سبحانی مااعظم شأنی گفتن بایزید خود را نشان داده است