"یا غایت الامال العارفین"
??_رسالت و هدف اصلی دین ،بیدار نمودن انسان از خواب و رویای طبیعت و آگاهی وی از اینکه در مسیری قرار گرفته که در نهایت یا به سوی شادی، بهشت، و خدا ختم میگردد و یا به سوی غم ، خسران و هجران.
انسان مومن، با بکار بستن یکسری اوامر و نواهی که ریشه در منطق و فطرت اصیل وی دارد، لحظه به لحظه از ظلمتکده ی محدود و تنگ و تاریک "من" و" نفس" نجات یافته و به سوی زیبایی، شادی و خدا که اصل همه شادی هاست حرکت می نماید.
بنابراین جای بسی تاسف دارد: اولا برای کسانی که خود را از دین، دینداری و رعایت اصول اخلاقی بی نیاز می دانند و ثانیا برای کسانی که خود را روشنفکر نیز میدانند ولی ریشه دین و دینخواهی را در غم و اندوه، ترس،جهل،فقر و نا آگاهی دانسته و دین را محدود کننده آزادی های انسان می دانند ،در صورتیکه دین آزاد کننده انسان از همه قید و بند ها و اسارت هایی است که آدمی به علت ناآگاهی به دست و پای خود زده است.
چیست دین؟ برخاستن از روی خاک
تا ز خود آگاه گردد جان پاک
??-هدف راهرو راه کمال از عبادت و سلوک ،گام نهادن در مسیر خودسازی ،کسب شناخت و معرفت به منظور رسیدن به شهود و لقای پروردگار می باشد :
" فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا؛ " کهف آیه 110
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم
سالک با بدست آوردن شناخت ،معرفت و آگاهی ،لحظه به لحظه "نفس" و "من" خود را تضعیف می نماید تا جایی که "من اعتباری و خیالی " خود را از میان بردارد و به مقام فنا برسد و فاصله ای بین او و معشوق باقی نماند و "خدای ماند و بس".
بنابراین پای نهادن در این راه به منظور کسب توانایی های روحی و یا کرامات و غیره، همه جنبه نفسانی داشته و حکایت از این دارد که هنوز شخص در بند "نفس "و "خود" می باشد .
انسان عاشق همه همت خود را متوجه کسب شناخت و معرفت می گرداند و توجهی به مسایل این چنینی ندارد :
هر چه در این ره نشانت دهند
گر نستانی به از آنت دهند.
??- ستون عرفان اسلامی و حتی محور کلیه مکاتب عرفانی جهان، بر اساس" تزکیه نفس و ترک گناه" می باشد .بنابراین جهت رسیدن به شهود عرفانی "تقوا "لازمه کار می باشد و بدون تهذیب نفس، شاید بر معلومات عرفانی شما افزوده شود ،ولی هیچگاه به معرفت شهودی نخواهید رسید.
" قد افلح من تزکی "اعلی آیه 14
??-به گمان بعضی ،عرفان و خداشناسی مختص عده ای خاص می باشد و نیاز به تحصیلات دانشگاهی و حوزوی دارد ،در صورتیکه چه بسا افراد تحصیل کرده که علم عرفان را خوب به "ذهن" سپرده اند، اما چون در عمل تقوای لازم را نداشته اند ،بنابراین شاهد تغییراتی در خود نبوده اند، و چه بسا افراد بیسواد که بخاطر رعایت تقوا و حدود الهی ،تحصیل کردگان در برابرشان زانو زده اند.
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد.
?? در سلوک، در صورتیکه بتوان شخصی ره رفته را به عنوان استاد راه برگزید بسیار مفید و سودمند است ،ولی درصورتیکه کسی به استاد دسترسی نداره ،اگر تقوای الهی پیشه کند و به یقینیات خود عمل کند ، خود خدا استاد و راهنمای وی خواهد شد و به وقتش استاد نیز سر راه وی قرار خواهد داد. خداوند می فرماید :
"اتقوالله و یعلمکم الله":یعنی تقوای الهی پیشه کنید که خود خدا استاد و راهنمای شما خواهد شد.282 بقر