شهدا:
صدای بوق ازاددرگوشم میپیچد
شماره راعوض می?نم
#خاموش!
?لافه دوباره شماره گیری می?نم
بازم #خاموش
فاطمه دستش رامقابل چشمانم ت?ان میدهد:
_ چی شده؟جواب نمیدن؟
_ نه!نمیدونم ?جا رفتن ...تلفن خونه جواب نمیدن...گوشےهاشونم خاموشه،?لیدم ندارم برم خونه??
چندلحظه م?ث می?ند:
_ خب بیافعلا خونه ما?
?مےتعارف ?ردم و " نه " آوردم...
دودل بودم...اما آخرسردربرابراصرارهای فاطمه تسلیم شدم
????????????
واردحیاط ?ه شدم،سا?م راگوشه ای گذاشتم و ی? نفس عمیق ?شیدم
مشخص بود?ه زهراخانوم تازه گلهاراآب داده.??
فاطمه داد میزند:ماااماااان...ما اومدیمم...
وتوی? تعارف میزنے?ه:
اول شما بفرمائید...
اما بـےمعطلےسرت راپائین مےاندازی ومیروی داخل.
چنددقیقه بعد علےاصغرپسر?وچ? خانواده وپشت سرش زهرا خانوم بیرون می آیند...
علےجیغ میزندومی دود سمت فاطمه ..خنده ام میگیرد چقدر #شیطون!
زهراخانوم بدون این?ه بادیدن من جابخورد لبخندگرمی میزند واول بجای دخترش بمن سلام می?ند!
این نشان میدهد ?ه چقدرخون گرم و مهمان نوازند..
_ سلام مامان خانوم!...مهمون آوردم...
" و پشت بندش ماجرای مرا تعریف می?ند"
- خلاصه این?ه مامان باباشو گم کرده اومده خونه ما!
علےاصغربالحن شیرین و ?ود?انه میگوید:اچی؟خاله گم چده؟واقیهنی؟??
زهراخانوم میخنددوبعد نگاهش راسمت من میگرداند
_ نمیخوای بیای داخل دخترخوب؟
_ ببخشیدمزاحم شدم.خیلےزشت شد.
_ زشت این بود ?ه توخیابون میموندی!حالا تعارفو بزار پشت درو بیا تو...ناهارحاضره.
لبخند میزند ،پشت بمن میکند ومیرود داخل.
????????????
خانه ای بزرگ،قدیمےودوطبقه ?ه طبقه بالایش متعلق به بچه هابود.
ی? اتاق برای سجادو تو،دیگری هم برای فاطمه و علےاصغر.
زینب هم ی? سالےمیشودازدواج ?رده وسرزندگےاش رفته.
ازراهرو عبورمی?نم وپائین پله ها میشینم،ازخستگےشروع می?نم پاهایم رامیمالم.
?ه صدایت ازپشت سروپله های بالابه گوش میخورد:
_ ببخشید!.میشه رد شم؟
دستپاچه ازروی پله بلند میشوم.
ی?ےاز دستانت رابسته ای،همانے?ه موقع افتادن ازروی تپه ضرب دیده بود??
علےاصغرازپذیرایـےبه راهرومےدود و اویزون پایت میشود.
_ داداچ علے.چلا نیمیای کولم کنے؟؟
بےاراده لبخند میزنم،به چهره ات نگاه می?نم،سرخ میشوی و ?وتاه جواب میدهے:
_ الان خسته ام...جوجه من!
?لمه جوجه را طوری گفتے?ه من نشنوم...اما شنیدم!!!
????????????
ی? لحظه از ذهنم میگذرد:
"چقدرخوب شد ?ه پدر و مادرم نبودن ومن الان اینجام".??
????????????
@loveMartyrs