بسم الله الرحمن الرحیم
اگر عباس بابایی زنده بود، آیا به کن می رفت؟
«مطمئنم روح پدرم الان نظاره گر من است ... این جایزه را از مردم دارم پس با تمام وجود و از اعماق قلبم به آنها تقدیم می کنم.» این ها جملاتی است که ساعت 22:30 (به وقت ایران) با زبان شیرین فارسی از تریبون مهمترین ماراتون فیلم سازان جهان، پخش شد. صحبت هایی که دل بخشی از مردم ایران را شاد کرد. شهاب حسینی نماد شهر کن؛ یعنی نخل طلایی را به مردم کشورش؛ ایران تقدیم کرد.
عباس «شوق پرواز»، یونس «پلیس جوان»، عماد «فروشنده»، رضا «پنج ستاره» و «حوض نقاشی»، حجت «جدایی نادر از سیمین»، حمید «تنهایی»، شاهین «زهر عسل»، مجید «واکنش پنجم» مراد «آدمکها»، مرد اول شصت و نهمین جشنواره فیلم کن شد. همه حضار در جشنواره برایش دست زدند، از خانم هایی که لباس های سفارشی پوشیده بودند تا آقایانی که در حسرت نخل طلایی آه می کشیدند.
اما ماجرای جشنواره فیلم کن و نخل طلایی چیست؟
جشنواره فیلم کن در سپتامبر 1939م )مهر 1318ش) به ابتکار وزیر وقت آموزش فرانسه «ژان زه» و در راستای رقابت با جشنواره فیلم ونیز، آغاز به کار کرد. گر چه این برنامه پرمخاطب در طول جنگ جهانی دوم تعطیل شد اما از سال 1946م (1325ش) با حمایت وزارت خارجه فرانسه، هر سال در جنوب فرانسه، با حضور بیش از هزار فیلم تشکیل می شود. نام این جشنواره را به مناسبت شهر برگزاری آن، «کن» نامیده اند. «کن» یکی از شهرهای ساحلی و تجملاتی استان «فرنچریورا»و معشوقه چهرههای پولدار و سرشناس دنیا است.
این رویداد سینمایی معتبر در سالهای 1948 م (1327ش) و 1950 م (1329ش) به علت مشکل بودجه برگزار نشد. بعدها ونیز و کن با تفاهم محرمانه ای، ونیز را در فصل خزان ابقا و کن را به فصل بهار منتقل کردند. در سال 1960 م (1339 ش) کن جهانی شد و مدال معتبرترین جشنواره فیلم دنیا را نصیب خود کرد. برخی بر این باورند که حمایت وزرات خارجه فرانسه در جهانی شدن آن نقش به سزایی داشته است. این را از بوی تند سیاسی بودن جوایز، می توان استشمام کرد.
اولین بار در سال 1955 م (1335ش) به پیشنهاد «لوچینه لازون» جواهرساز پاریسی، برگ نخل که سمبل شهر کن بود به عنوان جایزه، جایگزین جایزه بزرگ این جشنواره شد. نخل طلایی از طلای 24 عیار ساخته شده است و به بالشی از جنس کریستال تکیه دارد.
نخل و دوربین زرین از مهمترین جوایز انتهای فرش قرمز می باشند. فرش قرمزی که به انسان هایی خاص سواری می دهد.!
برنامههای این جشنواره 20 میلیون یورویی، از هفت بخش اصلی تشکیل شده است که شامل بخش های مسابقه، خارج از مسابقه، نوعی نگاه، سینه فونداسیون (مسابقه فیلمهای کوتاه)، هفته منتقدان، دو هفته کارگردانان و بازار فیلم، میشود. این مسابقه به ظاهر جهانی برنامه های فرعی دیگری نیز از جمله: سینما پلاژ، بازار فیلم، کلاس عمومی توسط فیلمسازان مشهور جهان، بزرگداشت و ... دارد.
جشنواره بینالمللی فیلم کن محل بسیار مناسبی برای تهیه کنندگان سینما از تمام نقاط جهان است که در آن می توانند فیلمهای خود را به شرکتهای بزرگ فیلمسازی عرضه کنند.
عسل آمریکایی از آندریا آرنولد، جولیتا از پدرو آلمودوار، شیطان نئون از نیکلاس ویندینگ رفن، دختر ناشناس از برادران داردن، پترسون از جیم جارموش، من دنیل بلیک از کن لوچ، فروشنده از اصغر فرهادی و بامحبت از جف نیکلز، مهمترین رقبای این دوره بودند.
در پایان، فیلم کوتاه «تایم کد» از «خوانجو خیمنز» اسپانیایی و فیلم بلند «من دنیل بلیک» از «کن لوچ» نخل های طلایی را از آن خود کردند. «الیور آسایاس» و «کریستین مونجیو» به عنوان بهترین کارگردانان، «اصغر فرهادی» بهترین فیلمنامه و «شهاب حسینی» بهترین بازیگر مرد شناخته شدند و با نخل طلایی به خانه بازگشتند. اصغر فرهادی علاوه بر دریافت برگی از نخل های کن، طعم 5 دقیقه تشویق ایستاده تماشاگران را نیز چشید.
گرچه امروز برای اهل سینما، شهاب در ساحل فرانسه با «فروشنده» درخشید، اما برای ما، شهاب در ساحل مقاومت یعنی ایران عزیز، با «شوق پرواز» نور افشانی کرد و ماندگار شد. حال جای این دو سوال در میان اهل هنر و رسانه ها خالی است که اگر عباس بابایی زنده بود و بازیگر برگزیده کن می شد، آیا به آنجا می رفت یا نه؟ اینکه فرانسه از یکسو کاریکاتوریست مقدسات ایرانی ها است و از یکسو به ایرانی ها جایزه می دهد، چگونه قابل جمع است؟
«یادداشتی از جواد حاجی اکبری»