وقتی از انسان پرسیده می شود هدف از خلقت تو چیست ؟ با قاطعیتی خاص می گوید : این که معلوم است ، آمده ایم تا به تکامل برسیم . بدون اینکه معرفتی نسبت به آن داشته باشد .
براستی آیا ما ، برای به تکامل رسیدن آفریده شده ایم ؟
نمی توان تکامل را هدف قرار داد ، زیرا تکامل فقط چینش استعدادها می باشد ، همین ؛ یعنی نمی توان این ماشینی را که حاصل فکرها و استعدادها می باشد[1] ، رها ساخت آنهم در برابر راه ها و جهات مختلف ، تازه به اول راه رسیده ای ، تازه فهمیده ای که باید حرکت کنی . حال به کدام سمت ؟
اینجاست که باید در فکر جهت دادن فرد ، به استعداد های تکامل یافته اش[2] باشیم . اگر جهت به سمت معشوق و محبوب واقعی باشد ، شخص « مرشَد » خواهد شد و به « رشد »[3] می رسد ، وگرنه عمری به خسران بگذشته است .
پس رشد ، جهت دادن به ماشینی است که این ماشین ؛ حاصل کشف استعدادها و حس نیاز به رهبر داشتن می باشد .[4]
مربی یعنی تربیت کننده[5] و آن جز آفریدگار انسان نمی تواند باشد ، چون مربی باید به عوامل تربیتی آگاه باشد . دردها را بشناسد و بر درمان ها مسلط باشد و دیگران باید راه و درس تربیت را از او بیاموزند ، و چون دیدار روی حضرت حق میسر نمی باشد و انسان را برای درکش ، تحملی نیست[6] ، خداوند هستی انسانهایی را تربیت می کند « و یذهب عنهم الرجس و یطهرهم تطهیرا »[7] و به وسیله وحی ، آنها را با قانونها و دردها و داروها آشنا می سازد و با نورانیت و پاکی و آگاهی ، بر روحیه ها و طبیعت ها مسلط می نماید و آنها را پیشوا و مربی و آموزگار و مزکی و مطهر خلق می سازد . « یتلو علیهم آیاته و یزکیهم یعلمهم الکتاب و الحکمه »[8] پس مربی ، صاحب فرقان[9] و مُدرک وحی می باشد . [10]
1- آگاه به دردها 2- آگاه به درمان ها 3- آگاه به وضع روحیه ها . [11]
یک مربی ، با تقوی و اطاعت از مربی هستی ، فرقان و راه نفوذ به وادی وحی را بدست می آورد و سپس به ماموریت خود ؛ یعنی تربیت انسان ها می پردازد . با این اوصاف است که می توان پرنده مسافر این عالم را از خطرهای شکست ، یاس ، خستگی ، وازدگی و از دست رفتن نجات داد .
با این اوصاف وجود یک مربی ، در این مسیر پر تلاطم نیاز است . حال این سوال پیش می آید که این مربی چه نقشی را ایفا می کند ؟ آیا خود به گوشه ای می خزد و عاشق را هل می دهد ؟ یا خود بر قله معرفت نشسته است و از فراز آن عاشق را راهنماست ؟ یا نه ، در طول مسیر کنار عاشق می ماند و با هم به هدف می رسند ؟
برای یک عاشق ، وجود مربی حیاتی می باشد ، البته نه هر مربی ، بلکه مربی مفید کسی است که بهترین شیوه را برای تربیت عاشق برگزیند .
نقش یک مربی خوب را در امور زیر می توان خلاصه کرد :
[1] - "الکَمَال: التَّمام الذی تَجَزَّأَ منه أَجزاؤه" لسان العرب، ج11، ص: 598 و تکامل ( باب تفاعل ) یعنی جمع آوری و تقابل داده ها ( اجزاو مقدمه رشد )
[2] - صفایی ، علی ؛ رشد ، ص 26
[3] - « ولقد آتینا ابراهیم رشده من قبل و کنا به عالمین » انبیاء / 51
[4] - "الرُّشْدُ:الصَّلَاحُ وَ هُوَ خِلَافُ الغَىِّ و الضَّلَال- وَ هُوَ إصَابَةُ الصَّوَاب" مصباح المنیر، ص: 227
[5] - "المُرَبِّی[ربو]: مُربّی، تربیت کننده." فرهنگ ابجدى، متن، ص: 804 – ر.ک : لسان العرب، ج14، ص: 307
[6] - "وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمیقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قالَ لَنْ تَرانی وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنینَ " اعراف / 143
[7] - برگرفته از سوره احزاب / 33
[8] - آل عمران / 164
[9] - فرقان یعنی تشخیص حق از باطل ؛ « ولقد آتینا موسی و هارون الفرقان و ضیاء و ذکرا للمتقین » انبیاء / 48
[10] - "ابو اسحاق نحوى گوید: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و شنیدم میفرمود: خداى عز و جل پیغمبرش را بمحبت خود تربیت کرد و سپس فرمود: «تو داراى خلق عظیمى هستى » "قلم/4 " و آنگاه باو واگذار کرد و فرمود «هر چه را پیغمبر براى شما آورد بگیرید؛ و از هر چه منعتان کند باز ایستید » "حشر/7 " اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج2، ص:2
[11] - "... بر مربّى و سازنده دیگران واجب است که از دشواریهاى زندگى افراد کاملا آگاه باشد..." الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج5، ص: 478(ذیل حدیث امام موسی کاظم (ع))
[12] - جبرها دو دسته اند : 1- بیرونی : جبر تاریخ ، محیط ، وراثت ، طبیعت 2- درونی : غریزه ، فکر ، عقل
[13] - مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج17 586
[14] - صفایی ، علی ؛ مسؤولیت و سازندگی ، ص 52